زمانهایی وجود داشت که قبل از حملات هوایی اسرائیل در غزه ، آتش بس دو ماهه در 18 مارس ، هنگامی که هودا ابو تایر و خانواده اش تقریباً می توانستند باور کنند که همه چیز ممکن است به حالت عادی برگردد.
پس از فرار از خانه خود به یک پناهگاه برای آوارگان ، و سپس به چادر ، یک پناهگاه دیگر و به اردوگاه دیگری در طول 15 ماه جنگ-شش یا هفت جابجایی در همه-آنها به خانه خود در آباسان الکبیرا ، در جنوب شرقی غزه بازگشتند ، جایی که آنها با پدربزرگ و مادربزرگ و عموها هودا زندگی می کردند.
چند هفته پیش در خانه برگشت ، هودا ، 19 ساله ، یک مهمانی پیتزا را برای پسر عموی خود پرتاب کرد ، گفت: یکی از پسر عموی ها ، فاطما الشواف ، 20 ساله. دختران دیگر هودا را اذیت کردند: آیا شما نباید تحصیل کنید؟ هودا ، که قرار بود پرستار شود ، همیشه به نظر می رسید که درس می خواند. اما هودا با خنده ای پاسخ داد که دوست دارد از آن لذت ببرد.
روز قبل از اسرائیلی حملات هوایی از سر گرفته شد ، هودا از عموی خود ، که فناوری را تدریس می کرد ، پرسید که آیا می تواند به او کمک کند تا برای امتحانات دبیرستان خود از این ماده استفاده کند. وی گفت که وی عصر روز بعد یک جلسه مطالعه را به او قول داد.
اما حدود نیمه شب ، برادر هودا عبدالله ، 15 ساله ، انفجار شنید. “این چه بود؟” او به پدرش فریاد زد که قبل از انفجار بعدی وقت برای پاسخ دادن نداشت ، این بار بر روی سر و زیر پاهای آنها به یکباره.
وی گفت که عبدالله به پرواز در پشت بام همسایه اعزام شد. قطعاتی از خانه که او در اطراف او بزرگ شده بود. او احساس درد شدید در چشم راست خود کرد و چیز زیادی را نمی دید. او فقط می توانست فریاد بزند: “من اینجا هستم! می توانید مرا بشنوید؟”
با انفجارها و فریاد بیدار شد ، پسر عموی که در این نزدیکی زندگی می کرد ، قاسم 35 ساله ، در تاریکی در خیابان حرکت کرد. وی گفت ، این خانه چهار طبقه ای که پدربزرگ و مادربزرگ و مادربزرگ عبدالله تقریباً سه دهه پیش ساخته بودند ، اما همه آنها فرو ریختند ، اما طبقه فوقانی در بالای قسمتهای پایین مسطح می شوند.
قاسم با استفاده از تلفن خود به عنوان چراغ قوه ، داخل شد و مادربزرگ هودا ، شاوقیا ، 63 ساله را دید که در آوار دراز کشیده است ، خونریزی می کند. او حرکت نمی کرد.
قاسم گفت: دیگران که در آنجا زندگی می کردند ، به نیروی انفجار در خارج از کشور می چرخیدند. در همه جا ، مردم از بینی یا گوش خود خونریزی می کردند.
هودا یکی از هشت کشته شده ، به همراه والدینش بود: اسما ، 35 ساله ، که هر وقت شاوکیا برای معالجه سرطان تیروئید به مصر می رفت ، مراقبت کرده بود و محمد 42 ساله که به عنوان افسر امنیتی در عبور از مرز رافا برای دولت تحت رهبری حماس کار می کرد.
پسر عموی هودا ، 13 ساله ، وقتی او را پیدا کردند نفس می کشید. قاسم گفت ، اما آمبولانس تقریباً یک ساعت وارد نشد.
در انتظار درگذشت. دو خواهر کوچکتر وی ، جانا ، 11 ساله و لین ، 6 ساله و مادرش ، فلولا ابو تایر ، 29 ساله ، نیز کشته شدند.
شاوقیا نیز مرده بود. بستگان گفتند ، شوهرش ، سلیمان ، در اوایل جنگ درگذشت ، هنگامی که وضعیت قلب وی پس از حمله هوایی در این نزدیکی شعله ور شد.
قاسم گفت: “ما هرگز فکر نمی کردیم که چنین حملات گسترده ای دوباره اتفاق بیفتد.” “ما فکر می کردیم که جنگ هر دو طرف را خسته کرده است ، و آن جنگ دوباره آغاز نمی شود.”
ارتش اسرائیل گفت که این عملکرد حماس را هدف قرار داده است که “در 18 مارس” در داخل ساختمان بماند “، اما شخص را شناسایی نکرد یا مشخص کرد که آیا این به معنای خانه ابو تیرس است یا خیر. اعضای خانواده گفتند که هیچ دلیلی وجود ندارد که آنها هدف قرار بگیرند.
غزه شمارش مرده روزانه خود را از سر گرفته است. اسرائیلی ها حملات هوایی آن شب وزارت بهداشت غزه گفت: بیش از 400 نفر کشته شدند و از آن زمان سد حدود 600 نفر دیگر کشته شده است. آمار این وزارتخانه بین غیرنظامیان و مبارزان تمایز قائل نیست ، اگرچه حماس علناً از مرگ چندین مقام ارشد در حملات اولیه ماه گذشته خبر داد.
اسرائیل گفت که این حملات هوایی را در سایت ها و اپراتورهای حماس تجدید کرده است تا این گروه را مجبور به آزادی بیشتر گروگان های اسرائیلی پس از حماس کند مطالبات جدید اسرائیلی را رد کرد.
تحقیقات نیویورک تایمز نشان داد که ارتش اسرائیل دارد قوانین خود را شل کرد در حدود بسیاری از غیرنظامیان می توانند با هر حمله هوایی در پیگیری مبارزان حماس ، که اسرائیل می گوید در بین غیرنظامیان تعبیه شده است ، به خطر بیاندازد.
روز چهارشنبه ، وزیر دفاع اسرائیل ، اسرائیل کاتز ، اعلام کرد توهین آمیز نظامی خود را گسترش دهید در غزه ، با افزودن تهدیدات بر جمعیت آنجا.
در کل ، مقامات بهداشت غزه می گویند ، بیش از 50،000 نفر از زمان آغاز جنگ در اکتبر 2023 ، پس از حمله به رهبری حماس به اسرائیل که باعث کشته شدن حدود 1200 نفر شد ، کشته شدند و حدود 250 نفر دیگر اسیر شدند. پاسخ اسرائیل خرد شده است کل خانواده ها، کل محله، غزه مراقبت های بهداشتی سیستم ، مؤسسات آموزشی آن ، زیرساخت های آن و بیشتر آن اقتصادبشر
عبدالله ، برادر 15 ساله هودا ، دو هفته پیش از آنچه در آن شب اتفاق افتاده اند ، کمی می دانست. پس از حمله هوایی ، وی موفق شد مخزن آب شکسته و پنل گرمایشی را کنار بگذارد که او قبل از سیاه شدن در آن گرفتار شد ، وی دو روز بعد گفت. او در بیمارستان از خواب بیدار شد و هر دو چشم را می خواند ، دید او هنوز تار است.
هنوز هیچ کس به او نگفت که هودا مرده است ، یا والدینش ، یا اینکه برادرش ماهر در مراقبت های ویژه بوده است.
عبدالله سومین پنج نفر بود. پدرش وقتی که هنوز نوجوان بودند ، برای مادرش ، یک پسر عموی افتاده بود. قاسم ، پسر عموی گفت ، در جامعه ای که بیشتر ازدواج ها ترتیب داده می شود ، اقوام در مورد حساسیت قابل مشاهده محمد و اسما نسبت به یکدیگر اظهار داشتند.
خانواده همه چیز بود. محمد همیشه مهمانی های بزرگ تولد را برای کودکان پرتاب می کرد. و هنگامی که یکی از خواهران محمد ، که به نام هودا نیز نامیده می شد ، در حال بهبودی از بخش C بود ، اسمایا برای او غسل کرد و پخت و پز کرد که گویی او خواهر خودش است ، خواهر به یاد می آورد.
قاسم به یاد آورد که محمد با غرور در حالی که دختر ارشدش ، بایان ازدواج کرد ، با غرور و پراید پشت سر گذاشت. او به شوخی از هودا پرسید که آیا او می خواهد بعد ، حتی قبل از فارغ التحصیلی ، ازدواج کند ، همانطور که برخی از دختران غزه انجام دادند.
خواهرش امیرا به یاد آورد ، هودا با عصبانیت پرواز کرد. او نوعی بچه ای بود که در نوت بوک های خود “پرستار هودا” را به دست آورد. او عاشق عروسی ها و خرید نیز بود – برای مراقبت از پوست ، برای لباس های شیک. اما ازدواج می تواند صبر کند.
مادربزرگ آنها سنتی تر بود. خانواده اش گفتند که شاوقیا ستون فقرات خانواده بود و هر وقت کسی به آن احتیاج داشت و به ایمان خود برای قدرت اعتماد می کرد ، غذای خانگی را پخش می کرد و به او کمک می کرد.
قبل از جنگ ، خانواده هر سال به روز قبل نگاه می کردند ماه رمضان، هنگامی که Shawqia قبل از شروع روزه های روزانه خود برای ماه مقدس ، همه را برای یک وعده غذایی غول پیکر در باغ دعوت می کرد. Maftoul ، یک غذای کوسکوس فلسطینی ، تخصص او بود ، خانواده وی به یاد می آورند: هیچ کس دیگری اجازه نداد که آن را با ادویه جات ترشی جات که در آن قرار داده بود ، تهیه کند.
دخترش هودا گفت ، هنگامی که ابو تییرز در اوایل سال گذشته در شهر جنوبی رافا پناه می گرفت ، شاوقیا عادت داشت که برای بازدید از خانواده هر پسر و دختر در چادرهای مربوطه برای ورود به سیستم ، به آنجا مراجعه کند. او نشست و به نوه هایش کمک کرد تا آیات قرآن را به خاطر بسپارند و به آنها خرما و کلوچه تغذیه می کردند.
در یک مقطع در طول جنگ ، ابو Teirs به خانواده دیگری در غزه مرکزی پناه برد. پسران آنها گفت ، شوهر شاوقیا ، سولیمان قول داد که هنگام بازگشت صلح ، آنها را بازپرداخت کند.
اندکی پس از آن سلیمان درگذشت. اما شاوقیا قول آنها را به خاطر آورد.
در اوایل این ماه ، او چندین دسته از Maftoul را ساخت و از یکی از پسرانش خواست تا آنها را به خانواده ای که میزبان آنها بودند ، تحویل دهد. او یک هفته بعد کشته شد.



