آقای عابد گفت هنگامی که اسرائیلی ها یک پزشک معالج قرمز هلال احمر ، آساد النساسرا را به همراه آوردند ، تسکین یافت. هنوز زنده ، به گروه بازداشت شدگان. آقای عابد به یاد می آورد که در دستبندها و چشم بسته ، آقای النساسرا ، آنچه را که درباره همکارانشان می دانست ، برای او زمزمه کرد.
او گفت که دو نفر زخمی به نظر می رسند ، یکی از آنها به طور جدی ، وی گفت که آقای النساسرا به او گفت. و آخرین بار او آنها را دیده بود ، آقای النساسرا به یاد می آورد ، دو نفر دیگر در حال تلاوت شهادا بودند.
وی به یاد می آورد که یک سرباز اسرائیلی وقتی آقای عابد درباره سایر کارگران آمبولانس سؤال کرد ، پیروزمند شد. “همکاران شما – همه آنها از بین رفته اند!” پیراپزشک گفت ، او به طرز مسخره ای به عربی شکسته گفت.
آقای عابد در پاسخ به یادآوری گفت: “خداوند به روح خود رحم کند.”
یک سرباز دیگر به او گفت ، همچنین به زبان عربی شکسته ، خداوند “آن تروریست ها” را به جهنم سوق داده است.
سرانجام ، سربازان رهبری آقای النساسرا ، دیگر پیراپزشکی را به آنجا هدایت کردند. طبق گفته هلال احمر ، او هنوز مفقود شده است.
آن بعد از ظهر ، دکتر الباردویل و آقای عابد گفتند که از آنها خواسته شده است که با گفتن گروه بزرگی از غیرنظامیان که در این منطقه جمع شده بودند تا منطقه را تخلیه کنند ، به سربازان کمک کنند. آنها گفتند که پس از انجام این کار ، آنها آزاد شدند.
با عجله ، آقای عابد ژاکت ، کارت شناسایی و کارت بانکی خود را پشت سر گذاشت.
پدر و مادرش از زمان شنیدن حملات در حال وحشت بودند.
“به من اطمینان دهید که شما خوب هستید ، پسر عزیز” ، مادرش ، سومایا عابد ، 49 ساله ، در ساعت 7:52 صبح آن روز به او پیام داده بود ، طبق پیامی که وی گزارشگر نیویورک تایمز را نشان داد.
هیچ پاسخی در دست نبود تا اینکه آقای عابد حدود ساعت 4 بعد از ظهر آزاد شد که او بلافاصله پدرش را صدا کرد.
آقای عابد جوانتر گفت: “من بالاخره بیرون و امن هستم.”
وی گفت ، اما پس از ساعت ها ضرب و شتم مکرر ، او به سختی می توانست راه برود. یک وسیله نقلیه هلال احمر مجبور شد او را به خانه بیاورد.





