رقابتهای انتخاباتی در آمریکا به آخرین روزهای خود نزدیک میشود و دو نامزد برای رسیدن به کاخ سفید تلاش میکنند. این انتخابات نه تنها در آمریکا که در ایران هم دنبال میشود و ایرانیان میخواهند بدانند در نهایت چه کسی جانشین جو بایدن در کاخ سفید خواهد شد؟ پیروزی هر یک چه معنایی برای آینده ایران دارد و سیاستهای واشینگتن در قبال تهران چه تغییراتی خواهد کرد؟
استمرار سیاست فشار حداکثری ترامپ؟
وقتی هشت سال قبل دونالد ترامپ برای ورود به کاخ سفید تلاش میکرد کمتر کسی تصویر روشنی از سیاست خارجی او نه تنها در قبال ایران که به صورت کلی دیپلماسی آمریکایی داشت. حالا اما جهان او و ایدههایش را شناخته و پیشبینی تصویر پیشروی سیاست خارجی دولت دوم ترامپ در قبال ایران سادهتر به نظر میرسد. کسی که در طول چهار سال ریاستجمهوریاش تصمیم گرفت از توافق هستهای سال ۲۰۱۵ تهران و قدرتهای جهانی خارج شود، تحریمهای آمریکا علیه ایران را بازفعال کند و تحت راهبرد «فشار حداکثری»، جمهوری اسلامی را برای تسلیم شدن تحت فشار بگذارد.
با این حال او بارها در همان دوران گفته بود که میخواهد به توافقی جدید با ایران دست یابد اما در نهایت آن اتفاق رخ نداد و کشتن قاسم سلیمانی، فرمانده وقت نیروی قدس سپاه، تنشها میان حکومت ایران و او را بیشینه کرد. اما اگر ترامپ به کاخ سفید برگردد همچنان همان رویکرد را دنبال خواهد کرد و باید منتظر فصل جدیدی از راهبرد «فشار حداکثری» باشیم؟
علی واعظ، مدیر بخش ایران گروه بینالمللی بحران، در این خصوص به رادیو فردا میگوید: «اطرافیان آقای ترامپ و کسانی که امروز مسئول برنامهریزی برای دور دوم ایشان هستند به سیاست فشار حداکثری باورمند هستند و معتقدند سیاست فشار حداکثری به این دلیل به نتیجه نرسید که زمان کافی برای آن وجود نداشت و فشار به درجه حداکثری نرسید و دولت بایدن هم آنرا به صورت قاطع ادامه نداد. در نتیجه تأکید دارند که واشینگتن باید در مرحله نخست به سمت احیای آن سیاست برود و آنرا از طریق فشار سفت و سختتر و بازفعال کردن تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل با کمک اتحادیه اروپا پی بگیرد».
اما لزلی وینجاموری، استاد علوم سیاسی در دانشگاه «سواز»، نظر دیگری دارد و معتقد است چالشهای پیشروی آمریکا باعث خواهد شد تا ترامپ در صورت پیروزی به دنبال راهبرد فشار حداکثری نرود. او در این خصوص به رادیو فردا میگوید:
«اگر چالشهای سیاست خارجی ایالات متحده مشخص و روشن بود او شاید ترجیح میداد به راهبرد فشار حداکثری خود برگردد اما اگر ترامپ دوباره انتخاب شود با چالشهای جدی رو به رو خواهد بود که میتوان به اوکراین، جنگ در غزه [که در قالب کلانتر آن میتوان ایران را هم در همین زمینه در نظر گرفت]،اقتصاد جهانی، تقابل با چین و مواردی از این دست اشاره کرد».
خانم وینجاموری که مدیر بخش آمریکا در بنیاد «چتم هاوس» است با اشاره به اینکه تصور نمیکند ترامپ در صورت پیروزی خیلی زود به موضوع ایران بپردازد، میافزاید: «اگر خاطرتان باشد ترامپ در ابتدای دوران ریاستجمهوری خود در سال ۲۰۱۷ هم به سراغ ایران نرفت. او هرچند از همان ابتدا از برجام انتقاد و آنرا توافقی ناکافی میدانست اما در نهایت مدتی طول کشید تا از توافق هستهای با ایران خارج شود».
مخالفت با دستیابی ایران به بمب هستهای
رویکردهایی که ترامپ در چهار سال ریاستجمهوری خود در قبال ایران در پیش گرفت برخی از گروههای مخالف جمهوری اسلامی را به سقوط حکومت امیدوار کرد. برخی از شخصیتها و جریانهای اپوزیسیون معتقدند در صورت استمرار فشار حداکثری آرزوی دیرینه آنها مبنی بر پایان جمهوری اسلامی محقق میشد.
خود آقای ترامپ البته نظر متفاوتی دارد و میگوید آمریکا توان چنین کاری را ندارد. او در تازهترین گفتگوی خود و در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه آیا ترجیح میدهد ایران به دوران شاه برگردد یا خیر، چنین گفت: «ما نمیتوانیم به طور کامل در همه امور دخالت کنیم. باید صادق باشیم، ما حتی نمیتوانیم به صورت کامل خودمان را اداره کنیم». او در ادامه اضافه میکند که فقط میخواهد ایران به بمب هستهای دست پیدا نکند و دوست دارد که «ایران خیلی موفق باشد».
آقای ترامپ البته پیش از این و در دوران ریاستجمهوری خود هم بارها بر این موضوع تأکید کرده بود که قصدی برای تغییر رژیم در ایران ندارد و تنها هدفش این است که جمهوری اسلامی را از دستیابی به سلاح اتمی باز دارد. این نامزد انتخابات آمریکا پیشتر هم هدف خود از خروج آمریکا از برجام را، جلوگیری از دستیابی ایران به بمب اتم عنوان کرده و گفته بود که به باور او این «توافقِ ناقص» چنین قابلیتی ندارد. در نتیجه میتوان انتظار داشت که در دوره جدید تنشهای میان ایران و ایالات متحده بر سر برنامه هستهای افزایش خواهد یافت.
پس از کشتن حسن نصرالله توسط اسرائیل، جرد کوشنر داماد دونالد ترامپ روز هشتم مهر در یادداشتی در صفحه توئیتر خود به اسرائیل توصیه کرده بود که «کار نیمهتمام را پایان دهد و به ایران حمله کند». به نظر میرسد با به قدرت رسیدن دونالد ترامپ، فاصله ایران و آمریکا برای رسیدن به یک توافق افزایش یافته و صداهای بیشتری در غرب در خصوص حمله به تاسیسات هستهای ایران شنیده خواهد شد.
مشاورانی جدید با نظراتی مشابه
ترامپ در چهار سال نخست خود مشاورانی در سیاست خارجی داشت که باور عمیقی بر راهبرد فشار حداکثری علیه ایران داشتند، کسانی چون جان بولتون، مشاور امنیت ملی، مایک پمپئو وزیر خارجه و نیکی هیلی سفیر آمریکا در سازمان ملل، همگی تنها راه تغییر رفتار حکومت ایران را اعمال فشار بیشتر بر ایران میدانسته و با هرگونه گفتوگو با حکومت ایران مخالف بودند. برخی از آن افراد در این سالها با ترامپ به اختلاف خوردند که دیگر در حلقه نزدیکان او حضور ندارند. آیا رفتن چنین افرادی میتواند زمینه را برای تغییر رویکرد دولت جدید او در قبال ایران هموار سازد؟
علی واعظ که چندان این اتفاق را محتمل نمیداند در گفتوگو با رادیو فردا چنین میگوید: «کسانی مثل راب گرینوی که در بنیاد هریتیج به کار برنامهریزی برای دور دوم آقای ترامپ مشغول هستند افکاری شبیه حسین شریعتمداری در روزنامه کیهان دارند و تا این اندازه نسبت به مسائل مربوط به ایران ایدئولوژیک هستند. ضمن اینکه باید بین آقای ترامپ و دولت دونالد ترامپ تمایز قائل شد. ممکن است در رویکرد، اشتراک نظر داشته باشند که فشار لازمه سیاست آمریکا در قبال ایران است اما در نتیجه نهایی با یکدیگر تفاوت دیدگاه دارند. دولت او همچنان بدون حضور افرادی چون جان بولتون اما با حضور کسان دیگری چون مایک پمپئو یا ریچارد گرینل که سفیر آمریکا در آلمان بود، همان سیاست را دنبال خواهد کرد تا با اعمال فشار به سمت براندازی رژیم و ایجاد ناآرامی و نابسامانی در داخل کشور حرکت کند هرچند خود آقای ترامپ بهدنبال توافق با جمهوری اسلامی ایران خواهد بود».
آقای واعظ با اشاره به اینکه چنین خواستی «نشدنی» است، میگوید: «بین ایران و شخص آقای ترامپ مشکلات عدیدهای بروز کرده که قبلاً وجود نداشت. در ماههای اخیر، ایران کمپین انتخاباتی دونالد ترامپ را هک کرده و با هدف آسیب زدن به تلاش او برای بازگشت به کاخ سفید به اسرار ستاد او دست پیدا کرده است. ضمن اینکه از سوی مقابل ترامپ در سال ۲۰۲۰ قاسم سلیمانی را کشت که در پی آن ایران بهدنبال انتقام و کشتن رئیسجمهور سابق آمریکا و اطرافیانش بوده است. در نتیجه به باور من تصور اینکه این دو بتوانند در یک قاب قرار بگیرند و به سمت یک توافق برد-برد حرکت کنند سادهلوحانه است».
سقوط جمهوری اسلامی با ترامپ؟
اما آیا سیاستهای ترامپ میتواند نظام جمهوری اسلامی را به سمت فروپاشی سوق دهد؟ در حالی که خود او اصرار دارد که قصدی برای تغییر رژیم در ایران و دیگر کشورها ندارد، آیا سیاستهای او ممکن است در نهایت به چنین اثری در ایران منجر شود؟
خانم وینجاموری چندان موافق نیست و میگوید: «تفاوتی که بین دونالد ترامپ و جورج بوش پسر وجود دارد این است که بیش از ۲۰ سال قبل نومحافظهکارانی اطراف رئیسجمهور آمریکا حضور داشتند که تئوری آنها این بود که تغییر رژیم در ایران دموکراسی را به این کشور میآورد اما من فکر نمیکنم که ترامپ ایده یا نظریهای در خصوص تغییر در ایران داشته باشد. اولویتهای او متفاوت است. درست است که او اصلاً یک سیاستمدار انزواطلب نیست اما دقیقاً به همان اندازه از مداخلهگر بودن هم خوشش نمیآید. در نتیجه من فکر نمیکنم که بتوان او را یک امپریالیست نامید که بخواهد بهدنبال سرنگونی رژیمها در جهان باشد».
با این حال برخی از مخالفان جمهوری اسلامی معتقدند نتیجه خروج آمریکا از برجام و همچنین اعمال تحریمها علیه ایران باعث شد تا اعتراضات در ایران شعلهور و نارضایتی مردمی در خیابانهای کشور مشاهده شود. هرچند در مقابل برخی معتقدند در نتیجه آن اعتراضات تغییری در جمهوری اسلامی ایجاد نشد و فقط جانهای بیگناهی در جریان اعتراضات از دست رفتند.
استیون والت، استاد روابط بینالملل در دانشگاه هاروارد، در این خصوص به رادیو فردا میگوید: «دونالد ترامپ اطلاعات چندانی درباره ایران ندارد و اساساً اهمیتی هم نمیدهد. او توافق هستهای را هم بیشتر به این دلیل ترک کرد که توسط افرادی که به اسرائیل نزدیک بودند متقاعد شده بود که چنین کند».
آقای والت که از نظریهپردازان برجسته روابط بینالملل است و کتابهایی در نقد سیاست خارجی ایالات متحده نوشته، میافزاید: «۴۰ سال است بسیاری پیشبینی میکنند که بالاخره در ایران رژیم تغییر خواهد کرد و مدام میگفتند این اتفاق در شرق انجام شد، اما در نهایت چنین نشد. ما دههها است که میشنویم جمهوری اسلامی محبوبیتی ندارد و در شرف فروپاشی است و فقط کمی فشار بیشتر باعث خواهد شد این رژیم سقوط کند. این چیزی است که بارها و بارها در این سالها شنیده شده اما هرگز درست نبوده است. من فکر نمیکنم که ترامپ در صورت پیروزی در انتخابات کار زیادی در جهت تغییر رژیم انجام دهد. هرچند شما هرگز نمیدانید چه اتفاقاتی در دنیای سیاست میافتد و گاهی اوقات دولتها به صورت ناگهانی سقوط میکنند اما در مجموع من فکر نمیکنم که ترامپ برای تسریع سقوط جمهوری اسلامی کاری انجام دهد و اگر هم تلاشی داشته باشد احتمالاً کارساز نخواهد بود».
در صورتی که در ژانویه ۲۰۲۵ دونالد ترامپ بتواند بار دیگر به کاخ سفید برگردد چشمانداز امیدوارکنندهای برای کسانی که به تنشزدایی میان ایران و آمریکا امید بستهاند وجود نخواهد داشت و برعکس احتمالاً امید را به اردوگاه گروهی از مخالفان جمهوری اسلامی که باور دارند حضور ترامپ میتواند فرآیند سقوط حکومت ایران را تسریع کند به ارمغان خواهد آورد.
هرچند مسعود پزشکیان چند ماه قبل با شعار گفتوگو و دوستی با جهان توانست بر رقیب تندرو خود به پیروزی برسد اما پیشینه مناسبات میان جمهوری اسلامی و دونالد ترامپ نشان میدهد احتمالاً دور تازهای از تنشهای گسترده میان تهران و واشینگتن بروز و ظهور خواهد کرد؛ به ویژه در شرایطی که خاورمیانه همین حالا هم در آستانه یک انفجار بزرگ به سر میبرد.