یو ای نیوز

U I News Agency

از بیماری‌ها و جراحی‌های خامنه‌ای چه می‌دانیم؟ – رادیو فردا


آیت‌الله علی خامنه‌ای با ۸۵ سال سن یکی از پیرترین رهبران جهان است. خامنه‌ای که متولد تیرماه ۱۳۱۸ است، از ابتدای انقلاب ۵۷ در ایران در ساختار قدرت بود، اما از سال ۱۳۶۸ تاکنون ۳۵ سال است که به‌عنوان رهبر جمهوری اسلامی زمام کلیه امور را به دست دارد.

خامنه‌ای چهارمین رهبر سیاسی پیر دنیا و بعد از رهبران چهار کشور آفریقایی و یک کشور کوچک در جنوب آسیا، ششمین رهبر زندهٔ دنیا از نظر طول دورهٔ زمامداری است.

با این حال، او همچنان با حرارت سخنرانی می‌کند، گاهی در مراسم نظامی سان می‌بیند و گاهی دوربین‌های فیلم‌برداری قدم زدن‌های بدون مشکل و چابکش را نشان می‌دهند. البته در گذشته تصاویری از او در حال کوهنوردی نیز منتشر می‌شد، اما مدت‌ها است که دیگر از این‌گونه تصاویر خبری نیست.

اطرافیانش می‌گویند «آقا الحمدالله سالم هستند». دکتر علیرضا مرندی، پزشک خانوادگی رهبر جمهوری اسلامی، ۲۱ فروردین امسال گفت: «سن رهبری کم نیست و از من ۹ ماه بزرگ‌تر هستند، اما الحمدالله سالم‌اند… گاهی ما به ایشان توصیه می‌کنیم که میوهٔ بیشتر بخورند.»

آیا رهبر جمهوری اسلامی آن‌قدر سالم هست که در ۸۵ سالگی و با وجود بیماری‌های مختلف، تنها مشکلش کمبود ویتامین و میوه باشد؟

خامنه‌ای در بیش از چهار دههٔ اخیر جراحی‌های متعددی داشته است.

آسیب شدید کتف و ازکارافتادگی دست راست و شبکهٔ عصبی آن به‌اضافۀ شکستگی دنده و قطع شدن عصب‌ها و عروق خونی در ناحیهٔ زیر بغل بر اثر ترور او در سال ۱۳۶۰، و سال‌ها بعد از این جراحت‌ها، جراحی کیسه صفرا، عمل پروستات و بیماری قلبی تنها نمونه‌هایی است که می‌توان دربارهٔ آن‌ها با قطعیت سخن گفت.

حکومت عموماً وضعیت بیماری‌های جسمی و روحی رهبر جمهوری اسلامی را شدیداً پنهان و سانسور می‌کند و تاکنون اجازه نداده دربارهٔ جایگزین بعدی، در صورتی که ساختار به همین شکل فعلی بماند، بحثی جدی و شفاف شکل بگیرد.

۱- زنده ماندن خامنه‌ای «معجزه بود»؛ ۱۳۶۰

علی خامنه‌ای ۴۳ سال پیش در ششم تیرماه ۱۳۶۰، موقعی که امام جمعهٔ تهران و نمایندهٔ آیت‌الله خمینی در شورای عالی دفاع بود، در مسجد ابوذر تهران و در حال سخنرانی هدف ترور قرار گرفت. او در آن زمان ۴۲ سال بیشتر نداشت.

ضبط‌صوت روی میز سخنرانی او منفجر شد و به‌گفتهٔ دکتر هادی منافی، وزیر وقت بهداری، زنده ماندن خامنه‌ای از نظر علم پزشکی معجزه بود: «رگ دست راست و شبکهٔ عصبش کاملاً متلاشی شده بود، پای راست را شکافتیم و رگ گرفتیم که این عمل حدود چهار ساعت طول کشید.»

تیرماه ۱۳۶۰

تیرماه ۱۳۶۰

دکتر منافی جراحت خامنه‌ای را «بسیار زیاد» توصیف کرده بود:

«جراحت بیشتر در سمت راست بدن‌شان بود، کتف و دست کاملاً آسیب‌ دیده بود، عصب‌ها و عروق خونی کاملاً در این ناحیهٔ زیر بغل از بین رفته بودند و دست راست اصلاً کار نمی‌کرد، به خاطر از دست دادن خون زیاد، فشارشان خیلی پایین بود و در مجموع زنده ماندن ایشان بعد از دست دادن آن‌همه خون یک معجزهٔ واقعی بود. یعنی از نظر علم پزشکی جزو معجزات است که یک نفر با این میزان جراحت و از دست دادن خون، با این سطح پایین از فشار خون و نداشتن نبض دوام بیاورد و زنده بماند.»

خامنه‌ای زنده ماند، اما از نظر جسمی دیگر خامنه‌ای سابق نبود؛ او وقتی به هوش می‌آید از دکتر منافی می‌پرسد آیا زبان و مغزش کار می‌کنند؟

«به‌محض این‌که ایشان به هوش آمدند و توانست به محیط پیرامونی خود آگاهی پیدا کنند، درحالی‌که لوله داخل ریه‌شان بود و قادر به تکلم نبودند، با ایما و اشاره از ما یک قلم و کاغذ خواستند. طبیعتاً دست راست هم که کار نمی‌کرد، ولی با دست چپ چند سؤال نوشتند. اولین سؤال این بود که بچه‌هایی که دور و بر من بودند چه شرایطی دارند. یعنی حال محافظان خود را پرسیدند. و دومین سؤال این بود که آیا من زبان و مغزم کار خواهد کرد؟ که ما گفتیم بله. و ایشان در جواب گفتند همین برای من کافی است.»

کمتر از سه ماه و نیم بعد از ترور، با تصویب طرح عدم کفایت سیاسی ابوالحسن بنی‌صدر و عزل او از مقام اولین ریاست‌جمهوری ایران، علی خامنه‌ای در حالی که هنوز در وضعیت جسمی نامساعدی بود، در مهرماه ۱۳۶۰ به ریاست‌جمهوری رسید.

در دوران ریاست‌جمهوری او گزارشی از وضعیت توانایی و سلامتی‌اش منتشر نشد. باید نشان داده می‌شد ازکارافتادن دست و عوارض ناشی از آن مشکلی در انجام وظایفش ایجاد نمی‌کند.

۲- جراحی کیسه صفرا؛ ۱۳۷۰

علی خامنه‌ای سال ۱۳۶۸ در ۵۰ سالگی رهبر جمهوری اسلامی شد. این بار تلاش بیشتری می‌شد تا بیماری‌های جدی او علنی نشود.
تقریباً دو سال بعد، نیازش به یک جراحی جدید خبری شد. اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس‌جمهور وقت، در کتاب خاطرات خود از روز ۲۷ فروردین ۱۳۷۰ چنین می‌نویسد‌:

«دیشب نزدیک ساعت ۱۲ شب با زنگ دفتر رهبری بیدار شدیم. آقای محمدی گلپایگانی اطلاع داد که درد معدهٔ آیت‌الله خامنه‌ای شدت یافته و دکترها توصیه به عمل جراحی کرده‌اند، ولی فعلاً با استفاده از مسکن خوابیده‌اند و فردا نمی‌توانند به نماز عید بروند و در مراسم عید شرکت کنند. خواسته که من نماز عید فطر را اقامه کنم (…) به عیادت رهبری رفتم. دردشان ساکن شده بود، اما رنجور بودند. اطباء گفته‌اند در کیسهٔ صفرا شن زیادی جمع شده است و باید عمل شود. قرار شد قبل از عمل جراحی بررسی بیشتری کنند و قرار شد برای جلوگیری از شایعات، ملاقات کوتاهی با فرماندهان انتظامی داشته باشند.»

خامنه‌ای ۲۱ اردیبهشت ۱۳۷۰ برای جراحی آن‌چه «کیسه صفرا» گفته می‌شد، به «بیمارستان قلب «شهید رجایی» رفت.

۲۲ اردیبهشت ۱۳۷۰

۲۲ اردیبهشت ۱۳۷۰

اکبر هاشمی رفسنجانی در خاطرات آن روز خود می‌نویسد که در اتاق عمل شاهد جراحی خامنه‌ای بوده است:

«برای حضور هنگام عمل جراحی آقای خامنه‌ای، به بیمارستان قلب رفتم. ساعتی با ایشان دربارهٔ امور کشور مذاکره کردم. روحیهٔ خوبی داشتند. کاملاً عادی بودند. نماز مغرب و عشاء را با امامت ایشان خواندیم و با هم به اتاق عمل رفتیم. ناظر بیهوشی و بریدن و انجام عمل جراحی و بخیه زدن و سپس محتویات کیسهٔ صفرا بودم.

دکتر ایرج فاضل با تیم جراحی خوب عمل کردند؛ سریع و آرام و مطمئن. به خاطر استفاده از تیغ برقی خون‌ریزی نداشت. محتویات کیسهٔ صفرا سیاه‌رنگ بود و سنگ دانه‌درشت داشت(…) احمدآقا و محمدی گلپایگانی آمدند. پس از عمل، کمی صبر کردم و به خانوادهٔ ایشان دلداری دادم و به خانه آمدم. هنوز به هوش نیامده بودند. به پزشکان گفتم سریعاً اطلاعیهٔ انجام عمل بدهند.»

حکومت از درز خبر و تبعات بعدی آن نگران بود. بنابراین خود آیت‌الله خامنه‌ای قبل از جراحی در یک گفت‌وگوی رادیو- تلویزیونی دربارهٔ بیماری خود چنین توضیح داد:

«من یک دل‌درد قدیمی داشتم که از سال ۱۳۵۳ به‌صورت درد شدید ظاهر می‌شد. هنگامی‌که به پزشک‌ها مراجعه می‌کردم، علت آن را گاهی وجود زخم در اثنی‌عشر و گاهی زخم معده عنوان می‌کردند. اولین باری که مرا به خاطر بیماری نزد دکتر بردند، در زندان به سر می‌بردم و این بیماری با من همراه بود و من هم رعایت این زخم دستگاه گوارشی را می‌کردم تا این‌که آخر ماه مبارک رمضان گذشته چند بار به‌طور پی‌درپی دردهای شدیدی عارض شد که آخرین بار آن در روز آخر ماه رمضان بود و این درد در شب عید فطر شدت زیادی داشت به‌طوری‌که پزشکان با مسکن‌های قوی درد را آرام می‌کردند. هنگامی‌که معاینات دقیقی به عمل آوردند معلوم شد که این دردها به سنگ کیسهٔ صفرا مربوط می‌شود. اما درعین‌حال این مسئله، تشخیص‌های قبلی پزشکان مبنی بر وجود آفاتی در دستگاه گوارش را نفی نمی‌کند.

اما آن‌چه در اواخر ماه رمضان مرا در فشار زیادی قرار داد و من نتوانستم در نماز عید فطر حضور پیدا کنم و آقای هاشمی رفسنجانی اعلام کردند، همین مسئلهٔ کیسهٔ صفرا است. دکترها گفتند برای درمان این درد شدید که ضعف و بی‌حالی زیادی را با خود به همراه می‌آورد، چاره‌ای جز انجام عمل جراحی نیست و باید عمل شود. من می‌خواستم زودتر عمل کنم اما منتظر بودم تا جناب آقای هاشمی رفسنجانی سفرشان را به خارج انجام دهند و اکنون بنا شده است که این عمل در ساعات آینده انجام شود. و به من گفته‌اند که شاید دو روزی را در بیمارستان باشم.»

روز بعد از جراحی نیز هاشمی رفسنجانی برای عیادت علی خامنه‌ای به بیمارستان قلب می‌رود. او می‌نویسد: «هوشیار بودند، ولی معمولاً در خواب. لحظه‌ای بیدار شدند، احوال‌پرسی کردم. گفتند گاه‌به‌گاه درد شدید عارض می‌شود که دکترها می‌گویند طبیعی است.»

۳- بیماری قلبی؛ ۱۳۷۷

رسانه‌ها و مردم از «بیماری قلب» علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، در سال ۱۳۷۷ خبردار نمی‌شوند. این موضوع بیش از ۲۳ سال پنهان ماند تا این‌که اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس‌جمهور وقت، در خاطرات سال ۱۳۷۷ خود که سال ۱۴۰۰ منتشر و رونمایی شد، اولین بار دربارهٔ نوع بیماری آن سال رهبر جمهوری نوشت؛ بیماری‌ای که مقام‌های وقت سخت تلاش می‌کردند آن را نزد افکار عمومی پنهان کنند و در خرداد سال ۱۳۷۷ فقط خبرهایی از «کسالت» رهبر جمهوری اسلامی منتشر می‌شد.

از لابه‌لای خاطرات هاشمی رفسنجانی متوجه می‌شویم که در ابتدا حتی خود او نیز از «بیماری قلبی» خامنه‌ای در آن روزها مطلع نبوده است. او نهم خرداد در جلسهٔ سران قوا از زبان علی‌اکبر ناطق نوری، رئیس وقت مجلس شورای اسلامی، خبر بیماری قلبی رهبر را می‌شنود که «دکترها به ملاحظهٔ قلب او گفته‌اند استراحت کند و برنامهٔ ملاقات با نمایندگان امروز را هم به‌خاطر جلوگیری از شایعات انجام داده‌اند».

ملاقات خامنه‌ای با نمایندگان مجلس به‌خاطر جلوگیری از شایعات، ۹ خرداد ۱۳۷۷

ملاقات خامنه‌ای با نمایندگان مجلس به‌خاطر جلوگیری از شایعات، ۹ خرداد ۱۳۷۷

دهم خرداد حسن خمینی، نوهٔ روح‌الله خمینی، نزد هاشمی رفسنجانی می‌رود و می‌گوید خامنه‌ای به‌خاطر «کسالت» در مراسم روز ۱۴ خرداد سخنرانی نمی‌کند و از هاشمی می‌خواهد سخنران مراسم باشد.

روز بعد، یازدهم خرداد، هاشمی رفسنجانی که از بیماری قلبی رهبر نگران است، بدون اطلاع قبلی به «مقر» او می‌رود اما خامنه‌ای برای «استراحت مطلق» به قم رفته است:

«از اخبار کسالت رهبری نگران بودم. بدون اطلاع قبلی به مقر ایشان رفتم. معلوم شد ایشان به قم رفته‌اند. با آقایان غلامحسین محمدی گلپایگانی و علی‌اصغر حجازی صحبت کردیم، گفتند دکتر دستور استراحت مطلق داده‌اند و از من خواستند که به ایشان توصیه‌ کنم از استراحت غفلت نکنند و برنامهٔ نمازهای جماعت محدود ظهر و مغرب در دفتر را لغو کنند. فعلاً جای نگرانی نیست.»

با این حال، نگرانی دیگر مقام‌ها از وضعیت رهبر جمهوری اسلامی همچنان ادامه می‌یابد.

دوازدهم خرداد، علی لاریجانی، رئیس وقت سازمان صداوسیما، در دیدار با هاشمی رفسنجانی از «کسالت» خامنه‌ای ابراز ناراحتی می‌کند و عصر همان روز حسن روحانی، دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی، نیز در دیدار با هاشمی رفسنجانی «از وضع رهبری و کم‌شدن محبوبیت و سلامتی» او ابراز نگرانی می‌کند.

۱۴ خرداد، سالروز درگذشت روح‌الله خمینی، بنیان‌گذار جمهوری اسلامی، است و هر ساله آیت‌الله خامنه‌ای در آرامگاه او سخنرانی می‌کند. اگر او این سخنرانی را انجام ندهد، شایعات زیادی دربارهٔ سلامت رهبر جمهوری اسلامی در داخل و خارج کشور به وجود می‌آید.

هاشمی رفسنجانی در کتاب خاطرات خود از روز پنج‌شنبه ۱۴ خرداد ۱۳۷۷ چنین می‌نویسد:

«برای مراسم سالگرد به مرقد امام رفتیم. آیت‌الله خامنه‌ای با خوردن قرص آمادهٔ صحبت کوتاهی شده بودند ولی آثار ضعف از چهره هویدا بود. تأکید کردم که سعی کنند کوتاه باشد. طبق قرار، حسن آقا خمینی در اظهارات مقدماتی اشاره‌ای به کسالت آیت‌الله خامنه‌ای کرد و خود ایشان هم در صحبت‌های پانزده دقیقه‌ای خود گفتند که پزشکان و دوستان توصیه به کم حرف زدن کرده‌اند و لحن و تُن صدا نشان می‌داد.»

بعد از آن‌که مردم و رسانه‌ها از بیماری رهبر جمهوری اسلامی مطلع می‌شوند، این خبر انعکاس وسیعی پیدا می‌کند اما دربارهٔ نوع بیماری اطلاع دقیقی ندارند.

هاشمی رفسنجانی در روز ۱۵ خرداد ۱۳۷۷ می‌نویسد: «در گزارش‌های جهانی، توجه ویژه‌ای به بیماری آیت‌الله خامنه‌ای شده و آن را مرضی شناخته‌نشده گفتند؛ چون خودمان با صراحت نگفته‌ایم که قلبی است.»

حالا بیماری نامشخص خامنه‌ای، یا به‌گفتهٔ مقام‌ها «کسالت»، در جامعه دهان‌به‌دهان می‌چرخد تا جایی که ۱۶ خرداد دفتر رهبر جمهوری اسلامی در اطلاعیه‌ای که به امضای محمدی گلپایگانی رئیس دفتر اوست، اعلام می‌کند: «این کسالت جزئی است و طبق اظهارنظر پزشکان معالج، بحمدالله و منه و کرمه، جای هیچ‌گونه نگرانی نیست و با کاهش فعالیت و استراحت لازم، ان‌شاءالله برطرف خواهد شد.»

بیماری «قلبی» رهبر جمهوری اسلامی همچنان نزد افکار عمومی پنهان می‌ماند، اما در لابه‌لای کتاب خاطرات هاشمی رفسنجانی نگرانی مقام‌ها را می‌توان دید.

هاشمی رفسنجانی ۱۸ خرداد تلفنی حال آیت‌الله خامنه‌ای را جویا می‌شود و به او می‌گویند: «حالش خوب است و در باغ شمیران استراحت می‌کنند. برنامه‌ها تعطیل است…»

در خاطرات چند روز بعد، ۲۴ خرداد، هاشمی رفسنجانی اطلاعات بیشتری از بیماری «قلبی» خامنه‌ای می‌دهد که
شب مهمان رهبر جمهوری اسلامی بوده و «کسالت»، «تنگی یک رگ قلب» است: «حال‌شان بهتر است، ولی هنوز نقاهت دارند. کمی مذاکره کردیم. خسته شدند. ناراحت شدم. کسالت تنگی یک رگ قلب است و دکترها تأکید بر استراحت دارند. وارد بحث‌های جدی نشدیم.»

دو روز بعد، دکتر علیرضا مرندی، پزشک معتمد رهبر جمهوری اسلامی، نزد هاشمی رفسنجانی می‌رود و دربارهٔ وضعیت بیماری آیت‌الله خامنه‌ای به او می‌گوید «همان کسالت قلبی است و ضعف را معلول قطع استفاده از مسکن نیرومندی می‌داند که به‌خاطر درد دست استفاده کرده‌اند». هاشمی رفسنجانی در ادامه می‌نویسد که مرندی «از من خواست برای کم‌کردن مسئولیت‌ها و بار سنگین کارهای ایشان و نیز اصلاح دفتر ایشان دخالت کنم».

هاشمی رفسنجانی جلسهٔ ۳۱ خرداد با خامنه‌ای را به‌خاطر «ادامهٔ بیماری رهبر» کوتاه می‌کند زیرا او «نمی‌تواند خیلی حرف بزند».

آثار بیماری جدی و سخت رهبر جمهوری اسلامی تا بیش از یک ماه بعد (۲۱ تیر) همچنان در لابه‌لای خاطرات اکبر هاشمی رفسنجانی قابل‌مشاهده است:

«برای مراسم عید میلاد پیغمبر(ص)، به دفتر رهبری رفتیم (….) در مراسم، آقای خاتمی رئیس‌جمهور تبریک گفت. رهبری صحبت کوتاهی در حد بیست دقیقه داشتند و به آمریکا و اسرائیل هم حملهٔ تندی کردند. آخر صحبت صدایشان کوتاه شد و خسته شدند.»

۴- «کسالت سرماخوردگی»؛ ۱۳۸۰
از معدود عکس‌هایی که از سخنرانی خامنه‌ای در اصفهان منتشر شد، ۸ آبان ۱۳۸۰

از معدود عکس‌هایی که از سخنرانی خامنه‌ای در اصفهان منتشر شد، ۸ آبان ۱۳۸۰

سفر علی خامنه‌ای به استان اصفهان در مهرماه ۱۳۸۰ لغو می‌شود. دفتر او ۳۰ مهرماه ۱۳۸۰ اعلام کرد سفر رهبر جمهوری اسلامی به استان اصفهان به‌خاطر «کسالت سرماخوردگی» به تعویق افتاده است.

در این خبر اعلام می‌شود که خامنه‌ای «از به تعویق افتادن سفرش به استان اصفهان ابراز تأسف کرده و هفتهٔ آینده به دیدار مردم اصفهان خواهند رفت».

این اطلاعیه همچنین به توصیهٔ پزشکان اشاره می‌کند و می‌گوید آن‌ها «با توجه‌ به این کسالت (سرماخوردگی) استراحت را ضروری و سفر را در این مقطع زمانی مضر تشخیص دادند و به‌ناچار دیدار با مردم اصفهان به تأخیر افتاد».

جزئیات بیشتری از وضعیت بیماری رهبر جمهوری اسلامی در مدت یک هفته منتشر نمی‌شود اما او هشتم آبان به اصفهان سفر می‌کند و در ابتدای سخنرانی‌ از تأخیر در سفرش عذرخواهی می‌کند و می‌گوید این تأخیر «اختیاری» نبوده است.

۵- جراحی پروستات؛ ۱۳۹۳

این بار حکومت تلاش می‌کند جریان انتشار خبر بیماری و جراحی رهبر جمهوری اسلامی را از ابتدا در دست بگیرد. بنابراین آیت‌الله خامنه‌ای در آستانهٔ رفتن به بیمارستان با «واحد مرکزی خبر» صداوسیما گفت‌وگو می‌کند و می‌گوید برای یک عمل جراحی به بیمارستان می‌رود.

او به خبرنگار می‌گوید: «البته جای نگرانی نیست و عمل خیلی معمولی و عادی است… و کارها به‌خوبی پیش خواهد رفت.»

هفدهم شهریورماه ۱۳۹۳ اعلام می‌شود خامنه‌ای به‌‌دلیل آن‌چه «عارضه پروستات» خوانده می‌شد، در یکی از بیمارستان‌های «دولتی» تحت عمل جراحی قرار گرفته است و این عمل با موفقیت به پایان رسید.

بعد از آن مقام‌ها و چهره‌های مختلفی به عیادت و دست‌بوسی رهبر جمهوری اسلامی می‌روند و درحالی‌که او روی تحت بیمارستان است، تلویزیون ایران آن را به‌طور گسترده پوشش می‌دهد.

حسن روحانی، رئیس‌جمهور وقت که ساعتی پس از جراحی رهبر جمهوری اسلامی در بیمارستان حاضر می‌شود، حال عمومی او را «بسیار خوب و همراه با شادابی و نشاط» توصیف می‌کند و می‌گوید: «عوارض پس از عمل کاملاً طبیعی است و تیم پزشکی مجرب این عمل جراحی را به بهترین و دقیق‌ترین وجه انجام دادند و در خصوص مراقبت‌های پس از عمل نیز باید با همین دقت کار را دنبال کنند.»

دکتر علی‌رضا مرندی، رئیس تیم پزشکی، ۱۷ شهریورماه از عمل جراحی پروستات رهبر ابراز رضایت می‌کند و چنین می‌گوید:

در مدت کمتر از نیم ساعت با بی‌حسی موضعی و بدون نیاز به بیهوشی و بدون هرگونه عارضه‌ای انجام شده است (…) پس از ترخیص نیز مانند همهٔ بیماران، در دورهٔ نقاهت، محدودیت‌های بعد از عمل از لحاظ میزان فشار کاری وجود دارد و ایشان اگرچه فردی فوق‌العاده پرکار هستند، اما باید به مدت چند هفته از فشار کاری خود کم و برخی کارها را نیز حذف کنند. البته ارادهٔ ایشان بر این است که هرچه زودتر به حالت طبیعی بازگردند.»

ملاقات حسن روحانی با علی خامنه‌ای پس از جراحی پروستات، در حضور علیرضا مرندی (ایستاده سمت چپ)

ملاقات حسن روحانی با علی خامنه‌ای پس از جراحی پروستات، در حضور علیرضا مرندی (ایستاده سمت چپ)
۶- بعد از خامنه‌ای

در سال‌های اخیر گزارش‌های تأییدنشده و گمانه‌هایی هم از دیگر بیماری‌های احتمالی علی خامنه‌ای منتشر شده، اما آن‌چه در این مقاله به آن پرداختیم، تنها مواردی است که در مورد آن‌ها هیچ تردیدی وجود ندارد؛ هرچند، همان‌گونه که گفته شد، حکومت عموماً وضعیت بیماری‌های جسمی و روحی رهبر جمهوری اسلامی را شدیداً پنهان و سانسور می‌کند.

در هر حال، با چنین بیماری‌های متنوع و سن بالای رهبر جمهوری اسلامی، دوران بعد از او اهمیت بیشتری می‌یابد. بعد از انتخابات کم‌فروغ و غیرمشارکتی مجلس خبرگان رهبری در اسفندماه ۱۴۰۲، اعضای کمیسیون «۱۰۷ و ۱۰۹ قانون اساسی» خبرگان در ششم مرداد ۱۴۰۳ مشخص شدند.

وظیفهٔ اصلی کمیسیون اصل «۱۰۷ و ۱۰۹ قانون اساسی»، تحقیق و بررسی دربارهٔ همهٔ موارد مربوط به شرایط و صفات رهبر و افرادی است که احتمال و یا در «مظان رهبر شدن» قرار دارند. پس از آن، این کمیسیون نتایج به‌دست‌آمده را به هیئت‌رئیسه برای استفاده و بررسی مجلس خبرگان ارائه می‌دهد.

آیت‌الله هاشم حسینی بوشهری رئیس این کمیسیون و محمدرضا مدرسی یزدی و عباس کعبی به ترتیب نایب‌رئیس اول و دوم آن هستند.

دربارهٔ مذاکرات این کمیسیون در طول مجالس مختلف خبرگان هیچ خبری منتشر نشده است؛ همچنان‌که تاکنون نگفته‌اند آن‌ها برای بعد از مرگ آیت‌الله خامنه‌ای به چه گزینه و جانشینی رسیده‌اند.

در عرصهٔ سیاسی ایران از مجتبی خامنه‌ای، فرزند رهبر جمهوری اسلامی، و یا علیرضا اعرافی، مدیر حوزه‌های علمیهٔ سراسر کشور و عضو شورای نگهبان و نایب‌رئیس دوم مجلس خبرگان، بیش از هر چهره‌ای نام برده می‌شود، اما در جایگزینی رهبر بعد از خامنه‌ای تنها کمیسیون و یا خود خبرگان نقش تعیین‌کننده ندارند، بلکه نهادهای امنیتی، دفتر و نهاد پرقدرت رهبر فعلی و نیز بسیاری از بازیگران سیاسی پیدا و پنهان حکومت نقشی مهم و مؤثر در انتخاب نهایی مجلس خبرگان رهبری برای انتخاب رهبر بعدی دارند.

تنها چیزی که ارکان قدرت نقش آن را به‌طور مستقیم کم‌اهمیت جلوه می‌دهند، «ارادهٔ مردم» برای تغییر است که در یک دههٔ اخیر این اراده هر بار که امکان بروز یافته، حاکمان را شگفت‌زده کرده است.



منبع خبر در رادیو فردا

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی