یو ای نیوز

U I News Agency

روحانی، آخوند یا ملاّ؛ حاکمان امروز ایران با کدام نام تعریف می‌شوند؟ – رادیو فردا



روحانی، آخوند یا ملا؟ نام‌هایی که ایرانیان در چهار دهه گذشته برای خطاب قرار دادن مبلغان مذهبی به کار برده‌اند. نام‌‌‌‌‌هایی که می‌تواند ترجمانی از نسبت آن‌‌ها با این گروه حاکم در ایران باشد.

بعد از اعتراض‌های ۱۴۰۱ موسوم به «زن، زندگی، آزادی»، حیات مبلغان مذهبی معمم وارد دوران تازه‌ای شد. در‌هم‌تنیدگی آن‌ها با قدرت چنان شکافی را پدیدار کرد که حرکت اعتراضی گروهی از معترضان که از آن به عنوان «عمامه‌پرانی» یاد می‌شود، تهدید روانی را برای این گروه به همراه داشت.

در برنامه «پارگراف اول» این هفته همراه با آرش هنرور شجاعی، مدرس پیشین حوزه علمیه قم، و فروغ بهمئی، کارشناس الهیات، هر دو ساکن آلمان به موقعیت اجتماعی مبلغان مذهبی حاکم در ایران و بازتاب عملکرد آن‌ها در ۴۵ سال حکومت دینی پرداخته‌ایم.

آرش هنرور شجاعی که خود در حوزه علمیه قم تحصیل و تدریس کرده، می‌گوید هیچ‌کدام از این نام‌ها درباره او صادق نیست. او استفاده از واژه «روحانی» را اتفاقی نوپدید می‌داند که از دوره مشروطه و با ترجمه متون غربی از واژه Clergy در ایران بر سر زبان‌ها افتاده است.

به گفته او، «ملا و آخوند» هم نام‌های «محترمی» هستند که درجه علمی این افراد را مشخص می‌کرده است.

آقای هنرور شجاعی با وجود این‌که لباس روحانیت را به تن کرده، اما میان خود و این سه نام فاصله‌گذاری می‌کند و می‌گوید: افرادی که به این نام‌ها خوانده می‌شوند از یک «خرده‌فرهنگ» یا یک طبقه خاص پیروی می‌کند که بر اساس کارویژه‌هایی مانند نحوه ارتزاق، نوع پوشش و حتی گفتار و لهجه‌شان تعریف می‌شوند.

فروغ بهمئی کارشناس الهیات معتقد است که استفاده از عناوین «آخوند» و یا «ملا»، تقلیل دادن جایگاه این طبقه از سوی شهروندانی است که به تعبیر خودشان می‌خواهند این افراد را به خاستگاه خودشان برگردانند. از این رو، نام روحانی را که گمان می‌کنند واژه‌ای «شیک» است از آن‌ها می گیرند تا بگویند این‌ها همان «آخوند» هستند.

آرش هنرور شجاعی در دهه شصت خورشیدی از آلمان به ایران بر‌می‌گردد. او می‌گوید از تحصیل در مدارس مأیوس بوده و به سوی حوزه گرایش پیدا می‌کند اما هیچ وقت به سلک روحانیت وارد نشده است.

برای این روحانی منتقد ساکن آلمان دستگیری و محاکمه در دادگاه ویژه روحانیت دلیلی شد تا او بیشتر بر آنچه که «هویت روحانی» خود می‌خواند، برای فراهم کردن بستر نقد حکومتی که به نام روحانیت قدرت را در دست دارد، تأکید کند.

فروغ بهمئی معتقد است که در ایران، آمار دقیقی از تعداد افرادی که به این سلک پیوسته‌اند وجود ندارد و از این رو نمی‌توان کم یا زیاد شدن حضور آن‌ها در رقابت‌های سیاسی را دلیلی برای کاسته شدن از حضور اجتماعی آنان دانست.

به گفته این پژوهشگر، در ایران نهادی به اسم روحانیت وجود ندارد و آنچه جامعه با آن طرف است، شبکه درهم‌تنیده‌ای است که سر و ته مشخصی ندارد.

خانم بهمئی در این‌باره به فعالیت‌های فرامرزی «جامعه‌ المصطفی» پرداخته و از مبلغان معممی می‌گوید که برای دور‌ماندن از آنچه او «اذیت و آزار» ‌می‌خواند در مناسبات اجتماعی‌شان لباس روحانیت را از تن در می‌آورند؛ به تعبیری، روحانیون «مکلّا» هستند.

اما آرش هنرور روحانیت را «نهادی مدنی» می‌داند که فارغ از آنچه او «جباریت قدرت» می‌نامد، از طریق مردم ارتزاق می‌کردند.

با این حال، آقای هنرور از سلسله مراتب پدرسالارانه‌ای که تمرکز قدرت و وجوهات را در دست روحانیون شاخص قرار می‌داد نیز غافل نیست.

او می‌گوید بعد از آیت‌الله خمینی که حداقل در ظاهر به استقلال حوزه‌های شیعه باور داشت، شخص آیت‌الله خامنه‌ای سیاست حکومتی کردن این نهاد را با حضور سخت‌افزاری روحانیون در قدرت در پیش گرفته است.

این موضوع، به گفته مدرس سابق حوزه علمیه، موجب شده تا گروهی از روحانیون تنها به حجره‌ها، بحث و کار علمی مشغول شوند تا خلاء به وجود آمده را پر کنند اما این مسئله آن‌ها را درباره مسائل سیاسی و اجتماعی روز «کوچک‌اندیش» کرده است.

فروغ بهمئی، روحانیت پیش از انقلاب اسلامی را روحانیتی تعریف می‌کند که «مجبور» بود مردم را که «دستمزد زمینی»‌اش به واسطه «خدمات معنوی» به او می‌دادند، را راضی نگه دارد.

او می‌گوید در دوران زمامداری آیت‌الله خامنه‌ای روحانیت تبدیل به نهادی می‌شود که بالا دست مردم قرار می‌گیرد.

به اعتقاد آرش هنرور نیز بحران مشروعیت حکومت، روحانیت و حوزه اکنون دامن دین و تشیع را گرفته است.



منبع خبر در رادیو فردا

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی