تنها چند روز پس از آنکه علی خامنهای روز ۲۴ مرداد از «عقبنشینی تاکتیکی» سخن گفت، رهبر جمهوری اسلامی در سخنرانی دیگری در جمع اعضای کابینه مسعود پزشکیان «تعامل با دشمن» را تحت شرایطی «بلامانع» خواند.
خامنهای در جمع گروهی که «دستاندرکاران ستاد کنگره ملی شهدای استان کهگیلویه و بویراحمد» خوانده شده، گفته بود: «عقبنشینی غیرتاکتیکی در هر میدانی غضب الهی را به دنبال دارد اما گاهی عقبنشینی تاکتیکی است و آن عیبی ندارد چرا که عقبنشینی هم مانند پیشروی یک تاکتیک است.»
او سپس در نخستین دیدار خود با اعضای کابینه دولت مسعود پزشکیان درباره «بلامانع بودن تعامل با دشمن» چنین گفت: «به دشمن امید نبندید. برای برنامههامون منتظر موافقت دشمنان نمانید. این البته منافاتی ندارد با اینکه با همان دشمن در مواردی تعامل هم بکنید. این مانعی ندارد.»
بازگشت چهرههای طرفدار با تعامل با دنیا؟
رهبر جمهوری اسلامی در حالی چنین اظهاراتی را به زبان آورد که تنها چند صندلی آنطرفتر عباس عراقچی به عنوان وزیر خارجه نشسته بود. کسی که از او تحت عنوان یکی از چهرههای کلیدی حصول توافق هستهای برجام نام برده میشود که حاصل تعامل و گفتگوی جمهوری اسلامی با قدرتهای جهانی و به ویژه ایالات متحده بود.
عباس عراقچی از زمان آغاز کار به عنوان وزیر خارجه جدید در چندین اظهار نظر از تمایل تهران برای آغاز گفتگوهای هستهای گفته است. او هرچند ابتدا تلویحاً برجام را با همان مختصات پیشین «غیرقابل احیا» خواند اما در عین حال تأکید کرد که دولت جدید قصد ندارد در مذاکرات «رفع تحریمها، «تعلل بیمورد» انجام دهد.
تمام اینها در حالی مطرح میشود که محمد جواد ظریف، پس از یک رفتوآمد، مجدداً کار خود را به عنوان «معاون راهبردی رئیسجمهور» آغاز کرده است. کسی که بارها از لزوم «مدیریت کردن اختلافات» با ایالات متحده سخن گفته است.
آقای ظریف در جریان کمپین انتخاباتی مسعود پزشکیان نقش پررنگی داشت، به ویژه در سالهای بعد از وزارت خارجهاش در گفتگوهای متعدد تأکید کرده که نباید اجازه داد اختلافات با آمریکا جنبه امنیتی پیدا و به تنش منجر شود.
تمام این تحولات، اظهارنظرها و رفتوآمدها چه پیامی دارد؟ آیا رهبران جمهوری اسلامی تصمیم گرفتهاند تغییری در سیاست خارجی خود اعمال کنند؟
حمیدرضا عزیزی، متخصص سیاست خارجی ایران، در این خصوص به رادیو فردا میگوید: «به نظر میرسد جمهوری اسلامی با توجه به مجموعه اتفاقات منطقهای و بینالمللی به این نتیجه رسیده که فضا و فرصتی را برای گفتگو فراهم سازد و این در حالی است که مجموعه تحولاتی را در چشمانداز داریم که میتواند اثرات مهمی روی ایران داشته باشد.»
این کارشناس سیاست منطقهای جمهوری اسلامی ایران میافزاید: «احتمال گستردهتر شدن جنگ در منطقه، چشمانداز بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید و همچنین در پیش بودن تاریخ انقضای بندهای غروب برجام در اکتبر سال آینده که میتواند باعث شود اعضای باقیمانده برجام پیش از رسیدن آن تاریخ به سمت فعال کردن مکانیسم ماشه و بازگشت تحریمهای بینالمللی علیه ایران برود مهمترین مولفههای بینالمللی در این رابطه به شمار میروند. عواملی که به باور من میتوانند باعث شوند تهران گفتگو با کشورهای غربی را به عنوان یک رویکرد در دستور کار خود قرار دهد.»
فصل جدید «نرمش قهرمانانه»؟
اما این نخستین بار نیست که خامنهای از «تعامل موردی با دشمن» سخن میگوید. هرچند بسیار به صحبتهای او در قالب «نرمش قهرمانانه» رهبر جمهوری اسلامی که در نهایت به توافق هستهای سال ۲۰۱۵ انجامید اشاره میکنند اما خامنهای حتی در دولت ابراهیم رئیسی هم از تعامل با دشمن گفته بود، اما در نهایت تغییری عملی در رویکردهای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایجاد نشد.
همین مسئله به علاوه پیچیدهتر شدن محیط منطقهای و البته شرایط پیچیده فضای سیاسی ایالات متحده و در پیش بودن انتخابات ریاستجمهوری در این کشور باعث میشود تا بسیاری با احتیاط بیشتری در خصوص احتمال مشاهده یک تغییر واقعی در رویکردهای سیاست خارجی جمهوری اسلامی سخن بگویند. هرچند نفس حضور کسانی چون عباس عراقچی، جواد ظریف و مسعود پزشکیان به جای مسئولان ارشد دولت ابراهیم رئیسی میتواند روزنههایی را از احتمال گشایش در مناسبات تهران و پایتختهای غربی بگشاید اما حتی اگر تهران هم چنین قصدی داشته باشد، به نظر نمیرسد که فضای بینالملل دستکم در آینده کوتاه مدت از این آمادگی برخوردار باشد.
موانع بینالمللی
کمتر از ۳ ماه دیگر انتخابات ریاستجمهوری در آمریکا برگزار میشود، جو بایدن آخرین روزهای حضور خود در قدرت را سپری میکند و معاون او کامالا هریس مشغول کارزارهای انتخاباتی است.
از سوی دیگر جهان تجربه خروج ایالات متحده در سال ۲۰۱۸ را سر گذرانده و برخی از تحلیلگران تصمیم دونالد ترامپ را برآمده از تلاش او برای نابود کردن اثرات به جا مانده از دولت باراک اوباما تفسیر میکردند؛ حال در شرایطی که نتایج نظرسنجیها از رقابت نزدیک و تنگاتنگ ترامپ و هریس حکایت دارد رفتن به سمت گفتگو با ایران، آنهم در شرایطی که شرایط بسیار نسبت به سالهای ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ تغییر کرده، چه آوردهای میتواند برای کمپین انتخاباتی کامالا هریس به همراه داشته باشد؟
مجموعه اتفاقات سالهای اخیر، از حمله روسیه به اوکراین در فوریه ۲۰۲۲ گرفته تا حمله گروه افراطی حماس به اسرائیل در اکتبر ۲۰۲۳ و همچنین بالا گرفتن تنشها در منطقه خاورمیانه، باعث شده است تا ایران بسیار بیشتر از آن زمان به عنوان یکی از مقصران برهم خوردن نظم و امنیت منطقهای شناخته شود؛ در چنین شرایطی و در حالی که انتخابات ریاستجمهوری در آمریکا در پیش است تردیدهای زیادی وجود دارد که حتی احیای برجام و توافق هستهای ایران، بتواند به عنوان یک امتیاز برای کمپین انتخاباتی کامالا هریس و دولت جو بایدن ارزیابی شود و حتی برعکس، ممکن است زمینه را برای حمله بیشتر تیم انتخاباتی دونالد ترامپ به رقیب خود هموار سازد.
نشانههای تغییر چیست؟
اما در بعد داخلی و بدون در نظر گرفتن فضای بینالملل چطور میتوان اطمینان یافت که ایران به سمت یک تغییر واقعی در سیاست خارجی خود حرکت میکند؟ در چنین شرایطی شاید رصد برخی نشانهها بتواند تصویر روشنتری از نیت جمهوری اسلامی ارائه دهد.
حمیدرضا عزیزی در این رابطه میگوید: «نوع پاسخ ایران به ترور اسماعیل هنیه میتواند یکی از این نشانهها باشد؛ اگر ایران تصمیم بگیرد عملیاتی به گستردگی ماه آوریل انجام دهد که یک شلیک به پای خود خواهد بود اوضاع را پیچیدهتر خواهد کرد. هرچند ما شاهد این هستیم که چه در ادبیات عباس عراقچی و چه از سوی مقامهای نظامی ایران “پاسخ سخت” جای خود را به “پاسخ حسابشده” داده است.»
عزیزی در ادامه با اشاره به اینکه نتیجه انتخابات آمریکا هم میتواند تأثیر قابل توجهی بر آینده مسیر سیاست خارجی ایران داشته باشد، نحوه پیگیری گفتگوها در خصوص برنامه هستهای جمهوری اسلامی را یکی دیگر از نشانههایی میداند که بر منبای آن میتوان تصویر بهتری از چشمانداز دیپلماسی تهران به دست آورد.
او در این خصوص میگوید: «ابتدا نیاز است که وضعیت برجام روشن شود؛ باید دید آیا اعضای باقیمانده در برجام در مورد صحبتهای عراقچی که از عدم امکان احیای برجام و نیاز برای باز کردن و گفتگوهای مجدد آن گفته بود چه نظری دارند؟ من فکر میکنم اگر در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل که در ماه سپتامبر برگزار میشود گفتگوهایی بین طرف ایرانی و دیگر اعضای باقیمانده در برجام شکل گیرد میتوان آنرا یک نشانه دیگر تلقی کرد که به ما این پیام را میدهد که ایران واقعاً قصد دارد تغییراتی در رویکردهای سیاست خارجی خود اعمال کند.»
هرچند گذشت زمان میتواند تصویر دقیقتری از چشمانداز پیشروی مسیر دیپلماسی ایران ارائه دهد اما هرگونه تغییر در این روند نه تنها با موانع منطقهای نظیر اتفاقات در لبنان و مرز اسرائیل و همچنین غزه، چالشهای بینالمللی نظیر نتیجه انتخابات آمریکا که حتی با دشواریهای داخلی روبرو است و منافع متضاد کانونهای داخلی قدرت و جریانهای مختلف سیاسی میتوانند هر کدام به دستاندازهایی برای ایجاد تغییرات در این زمینه تبدیل شوند.