
کاخ سفید با انتشار سند «راهبرد امنیت ملی ۲۰۲۵» ایالات متحده بار دیگر بر اهمیت «برتری آمریکا» تاکید کرد و با اشاره به عملیات نظامی علیه برنامه هستهای حکومت ایران و توافقهای صلح و عادیسازی در منطقه، آیندهای امیدوارکننده را از خاورمیانه به تصویر کشید.
در این سند، اولویت شماره یک، حفظ ایالات متحده بهعنوان «جمهوری مستقل و دارای حاکمیت» و حفاظت از مردم، اقتصاد و شیوه زندگی آمریکایی در برابر تهدیدهای نظامی، مداخله خارجی، جاسوسی، جنگ اطلاعاتی، قاچاق مواد مخدر و انسان، و خرابکاری اقتصادی عنوان شده است. راهبرد جدید، «امنیت مرزها» را محور اصلی امنیت ملی میداند و صراحتا اعلام میکند «دوران مهاجرت انبوه به پایان رسیده است» و کنترل کامل بر مرزها، نظام مهاجرت و جریانهای ورودی به کشور برای بقای آمریکا حیاتی است.
در این سند راهبردهای آمریکا پس از پایان جنگ سرد «فهرست آرزوها» توصیف شده و گروهی که با تکیه بر جهانیسازی و آن چه «آزادسازی تجاری» خوانده میشود، طبقه متوسط و پایه صنعتی آمریکا را تضعیف کردهاند، مورد سرزنش قرار داده است. این سند، از «اصلاحات ضروری و خوشایند» رئیس جمهوری آمریکا سخن گفته و میگوید، دولت دونالد ترامپ، مسیر «دوران طلایی جدید» را با تمرکز بر منافع ملی، بازتعریف نقش نهادهای بینالمللی و مقابله با سیاستهایی که بهزعم آن «حاکمیت ملی را تضعیف میکند» هموار کرده است.
راهبرد ۲۰۲۵ سیاست خارجی ترامپ را «آمریکا اول» تعریف میکند و بر چند اصل محوری تکیه دارد: تمرکز محدود بر منافع حیاتی، «صلح از موضع قدرت» با اتکا به اقتصاد، فناوری و ارتش برتر، گرایش به عدممداخله و پذیرش اینکه نظام بینالملل بر محور «دولت–ملت» میچرخد. سند همچنین بر «توزیع بار» میان متحدان تأکید کرده و با اشاره به «تعهد لاهه» میگوید کشورهای ناتو باید پنج درصد تولید ناخالص داخلی خود را صرف دفاع کنند و دیگر نمیتوانند روی آمریکا بهعنوان «ستون اصلی نظم جهانی» حساب یکطرفه باز کنند.
این سند جمهوری اسلامی ایران را «نیروی اصلی بیثباتکننده منطقه» خوانده و تاکید کرده است که با اقدامات اسرائیل از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ و حمله به تاسیسات هستهای جمهوری اسلامی در عملیات «چکش نیمهشب» دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا، در خرداد ۱۴۰۴، حکومت ایران «به شدت تضعیف شده است.» این سند همچنین با اشاره به توافقهای صلح و عادیسازی، گفته شده که منطقه در حال گذار از «کانون بحران» به «عرصه شراکت، سرمایهگذاری و فناوری» است و آمریکا باید در عین تضمین امنیت اسرائیل و جریان انرژی، از «جنگهای بیپایان» و ملتسازی پرهیز کند.
در بخش آسیا، این سند میگوید ترامپ «سه دهه برداشت اشتباه آمریکا درباره چین» را پایان داده و هدف راهبردی اکنون پیروزی در آینده اقتصادی و در عین حال جلوگیری از درگیری نظامی است. راهبرد جدید خواستار بازتعریف روابط تجاری با پکن بر پایه «موازنه و عمل متقابل»، کاهش وابستگی به زنجیرههای تأمین تحت کنترل چین، مقابله با سرقت مالکیت فکری و سد کردن دسترسی رقبای راهبردی به مواد حیاتی و فناوریهای دوگانه، از جمله هوش مصنوعی، کوانتوم و سامانههای خودکار است.
این سند اروپا را با خطر «افول اقتصادی و فرسایش تمدنی» روبهرو میداند و در عین تاکید بر اهمیت حیاتی متحدان اروپایی، خواستار آن است که اروپا همزمان هم توان دفاعی خود را تقویت کند و هم «اعتماد به نفس تمدنی و ملی» خود را بازیابد. در نیمکره غربی نیز «متمم ترامپ بر دکترین مونرو» مطرح میشود که هدف آن جلوگیری از نفوذ بازیگران فرامنطقهای در آمریکای لاتین، تشدید مبارزه با کارتلها و استفاده از ابزارهای تجاری و مالی برای نزدیککردن کشورهای منطقه به واشنگتن است.
راهبرد ۲۰۲۵، اقتصاد، انرژی و صنعت دفاعی را ستونهای اصلی قدرت ملی میخواند و بر «احیای صنعتی»، بازگرداندن تولید به خاک آمریکا، احیای زنجیرههای تأمین داخلی، تقویت صنایع نظامی برای تولید گسترده سامانههای دفاعی و تسلیحات ارزانقیمت، و تبدیل مجدد آمریکا به «قدرت مسلط انرژی» با تکیه بر نفت، گاز، زغالسنگ و هستهای تاکید دارد. در این چارچوب، رویکردهای مبتنی بر «تغییرات اقلیمی» و «خالصصفر» بهعنوان تهدیدی برای مزیت راهبردی آمریکا و فرصتی برای رقبایی مانند روسیه و چین رد میشود و تسلط بر بازارهای انرژی، فناوری مالی و زیرساختهای دیجیتال، بخشی از طرح حفظ نقش دلار و برتری مالی واشنگتن توصیف شده است.





