یو ای نیوز

U I News Agency

ژن‌های فعال کامالا هریس از مبارز آزادی هند، کارمند دولتی – هندوستان امروز


زمانی که کامالا هریس تنها 5 سال داشت، در یک خانه ییلاقی احاطه شده توسط فضای سبز در لوزاکا در زامبیا بود. این خانه متعلق به پدربزرگ مادری او، یک کارمند دولتی هندی، PV Gopalan بود. او یک کارمند دولتی در هند پس از استعمار بود که برای مدیریت هجوم پناهندگان از رودزیا (زیمبابوه کنونی) به زامبیا اعزام شد و به تازگی از بریتانیا اعلام استقلال کرده بود.

گوپالان در اوج پایان حکومت بریتانیا در هند در دهه 1930 به خدمات ملکی هند پیوسته بود. او مستقیماً از دانشگاه پیوسته بود. او در مبارزات استقلال هند نیز از مبارزان آزادی بود.

پدربزرگ من یکی از مبارزان اصلی استقلال در هند بود. هریس در مصاحبه ای با CNN گفت: برخی از بهترین خاطرات من از دوران کودکی، قدم زدن در کنار ساحل پس از بازنشستگی او و زندگی در بسانت ناگار، در جایی که آن زمان مدرس نامیده می شد، بود.

او همچنین داستان‌هایی را درباره مبارزان آزادی ایندیانا در پیاده‌روی‌های طولانی برای او تعریف می‌کرد. هریس ذهنیت مدنی و احساس خدمات عمومی را از پدربزرگش به ارث برده است.

حتی به عنوان معاون رئیس جمهور، هریس به خانه پدربزرگش در زامبیا رفته بود و به اشتراک گذاشت که چگونه هر خاطره ای را در آن خانه گرامی می دارد.

پدربزرگ هریس شخص مورد علاقه او در جهان است

چیزی که شروع شد یک رابطه تعیین کننده زندگی برای کامالا هریس بود تا اینکه در سال 1998 درگذشت. هریس و گوپالان از کیلومترها دورتر برای یکدیگر نامه نوشتند. او چراغ راهنمایی او به تمام معنا بود. پی وی گوپالان دلسوز، پر از زندگی و وقف خدمت به مردم بود.

هریس در تمام این ارزش ها جانشین او خواهد شد.

هریس به عنوان سناتور جوان کالیفرنیا گفت: «پدربزرگ من واقعاً یکی از افراد مورد علاقه من در دنیای من بود.

کامالا هریس و خواهرش مایا با پدربزرگ و مادربزرگشان پی وی گوپالان و راجام. (تصویر: فیسبوک)

او همچنین تصویری از پدربزرگ و مادربزرگ خود را در روز پدربزرگ و مادربزرگ به اشتراک گذاشت. او به اشتراک گذاشت که پدربزرگش یک مبارز آزادی بود و مادربزرگش به سراسر هند سفر کرد تا با زنان درباره پیشگیری از بارداری صحبت کند.

“پدربزرگ و مادربزرگ من فوق العاده بودند. پدربزرگم برای آزادی هند جنگید و مدافع آن بود، در حالی که مادربزرگم به سراسر هند سفر می کرد – گاو نر در دست – تا با زنان در مورد دسترسی به پیشگیری از بارداری صحبت کند. اشتیاق و تعهد آنها به بهبود آینده ما را به من سوق داد. هریس در یک پست فیس بوک از سال 2020 نوشت: به جایی که امروز هستم.

پدری پیشرو، حامی و مردی با ارزش

در کمپین ریاست جمهوری خود، هریس اغلب از مادرش شیامالا گوپالان تشکر کرده است، برای کمک های او در زندگی هریس.

گوپالان یک محقق سرطان سینه با عزم راسخ بود. او به هر دو دخترش، کامالا و مایا، یاد داد که به چیزی کمتر از برتری رضایت دهند و برای دیگران کار کنند.

شیامالا این اصول را از پدر و مادرش راجام آموخت.

در سال 1958، شیامالا در سن 19 سالگی برای برنامه کارشناسی ارشد UC Berkeley درخواست داد.

شیامالا قوه تخیل و اراده ای داشت که به تحصیل در خارج از کشور فکر کند. پدر و مادرش به نوبه خود مانع او نشدند در زمانی که تنها تعداد کمی از زنان برای برنامه کارشناسی ارشد می رفتند، حتی در هند.

هیچ یک از فرزندان آنها هرگز خارج از هند نبوده اند. اما والدین آماده بودند تا بچه ها را با بودجه بازنشستگی خود به ایالات متحده بفرستند تا هزینه های سال اول را بپردازند.

عموی هریس، جی. بالاچاندران، به لس آنجلس تایمز، یک دانشگاهی 79 ساله که در هند زندگی می‌کند، گفت: «این کار بزرگی بود.

“در آن زمان، تعداد زنان هندی مجردی که برای تحصیلات تکمیلی به ایالات متحده رفته بودند – احتمالاً دو رقمی بود. اما پدرم کاملاً باز بود. او گفت: “اگر پذیرش بگیری، برو.” ”

این ممکن است یک داستان معمولی مهاجر در حال حاضر باشد. اما در آن زمان چیزی شنیده نشده بود.

بالاچاندران گفت: «شیامالا قطعاً تحت تأثیر پدرم بود و او نیز به نوبه خود تأثیر زیادی بر کامالا داشت.

همه اعضای خانواده از جاده ای که در خانواده گپالان نرفته بود رفتند

هر چهار بچه گوپالان راه را نگرفته رفتند.

بالاچاندران مدرک دکترای خود را در رشته اقتصاد و علوم کامپیوتر از دانشگاه ویسکانسین دریافت کرد. او یک دانشگاه برجسته در هند است. سارالا، یک متخصص زنان و زایمان بازنشسته است که در چنای زندگی می کند. ماهالکشمی یک دانشمند اطلاعاتی است که برای دولت در انتاریو، کانادا کار می کرد.

هریس در مصاحبه ای گفت: «هیچ یک از آنها سنتی نبود.

برای کامالا هریس، او بعداً متوجه می‌شود که خانواده‌اش برای شرایطی که در آن بزرگ شده است چقدر مترقی بوده‌اند.

او گفت: «وقتی در یک خانواده بزرگ می‌شوید، فکر می‌کنم بعداً در زندگی متوجه می‌شوید که چگونه خانواده‌تان ممکن است متفاوت باشد. “اما همه چیز برای من بسیار عادی به نظر می رسید. واضح است که من به عنوان یک بزرگسال و با بزرگتر شدن متوجه شدم که آنها به شدت مترقی هستند.

گوپالان در روستایی در نزدیکی چنای به دنیا آمد. ازدواج او با راجام تنظیم شد. او به‌عنوان یک تن‌نگار شروع کرده بود و به‌تدریج به سمت خدمات دولتی می‌رفت.

بچه ها خیلی درس می خواندند اما شیطنت را فراموش نمی کردند.

در زمان آنها در بمبئی، زمانی که گوپالان به عنوان یک افسر ارشد بازرگانی منصوب می شد، به بچه ها قوانینی داده می شد – تاجرانی را که رشوه می دادند یا غریبه هایی که می خواستند وارد خانه هایشان شوند را بیرون کنند.

سرانجام شیامالا و بالاچاندران تماس گرفتند. میوه ها و شیرینی ها را پذیرفتند و بقیه چیزها را فرستادند.

سهل‌انگیز اما می‌خواهند بچه‌ها واقعاً در زندگی خود برتر باشند

شیامالا در کالج لیدی اروین، یکی از برترین کالج های زنان در هند، علوم خانگی خوانده بود. او در رشته تغذیه و نساجی تحصیل کرد.

حتی پدرش از او می پرسید: “علم خانه چیست؟”

“آیا در حال یادگیری دعوت از مهمان هستید؟” او پرسید.

شارادا بالاچاندران اوریهوئلا، دختر بالاچاندران، استاد زبان انگلیسی در دانشگاه مریلند، گفت: “پدربزرگ و مادربزرگ من توقعات بسیار زیادی از فرزندان خود داشتند و از آنها مراقبت می کردند.”

او گفت: «الان به این فکر می‌کنم که چقدر سهل‌انگیز بودند که به دخترانشان اجازه می‌دادند آنها را ترک کنند، همچنین به این فکر می‌کنم که دختران در ابتدا چقدر جسورانه می‌خواستند آنجا را ترک کنند.» و اینکه شیامالا مسن‌ترین فرد بود، او واقعاً زمینه را برای بقیه خواهر و برادرها فراهم کرد تا در مسیر او حرکت کنند.»

شیامالا در زمانی که مردم قادر به برقراری تماس تلفنی نبودند برای تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد و سپس دکترا رفت.

“پدربزرگ من از حقوق مدنی و برابری دفاع کرد”

در ایالات متحده، شیامالا به جنبش حقوق مدنی سیاه پوستان پیوست و در اینجا با یک دانشجوی اقتصاد جامائیکایی به نام دونالد هریس آشنا شد. با او ازدواج کرد و صاحب دو دختر شد.

حتی در آن زمان هم برایش مهم نبود که همسرش را خودش انتخاب کند. این که هیچ کس از خانواده در مراسم عروسی شرکت نکرد به این دلیل بود که می خواستند هر چه پول داشتند پس انداز کنند.

پنج سال بعد، شیامالا و دونالد زمانی که هریس 4 ساله و مایا دو سال کوچکتر بود به زامبیا آمدند.

اطراف او یک خودروی دولتی بود که گوپالان را به دیدار با دیپلمات های زامبیایی می برد.

هریس این قسمت از زامبیا را به یاد نمی آورد. خاک را با محبت بیشتری به یاد می آورد.

حتی بعد از طلاق شیامالا و بازنشستگی گوپالان. هریس در دهه 1970 از پدربزرگ و مادربزرگ مادری خود در چنای در هند دیدن کرد.

هریس هنوز پدربزرگش را در پیاده روی با دوستان بازنشسته اش همراهی می کرد. در اینجا، او بحث های مربوط به دموکراسی و فساد را شنید.

هریس گفت: «پدربزرگ من به شدت به اهمیت دفاع از حقوق مدنی و مبارزه برای برابری و یکپارچگی احساس می کرد. فقط به یاد دارم که آنها همیشه در مورد افرادی که فاسد بودند در مقابل افرادی که خدمتگزار واقعی بودند صحبت می کردند.

هریس در جشن های خانوادگی ساری می پوشید. او حتی چند کلمه تامیل را یاد گرفت.

هندی بودن، سیاه پوست بودن: نژادپرستی و شیامالا گوپالان

شیامالا تضمین کرده بود که دختران برخی از پیوندها را با هند حفظ کنند.

بالاچاندران اوریهوئلا، 36 ساله، گفت: “فکر نمی‌کنم او در این مورد احساس تعارض داشته باشد. او به دخترها گفت: “شما هندی هستید، شما سیاه پوست هستید. لازم نیست ثابت کنید که یکی هستید یا دیگری.”

اما این داستانی نیست که بدون تبعیض یا نژادپرستی آمده باشد.

شیامالا به دلیل ترفیعاتی که سزاوارش بود نادیده گرفته شد و حتی آن را بی‌هوش نامید. اما او بی وقفه به انجام کار خود ادامه داد.

Balachandran Orihuela و Shyamala در طول حملات 11 سپتامبر با هم زندگی کردند. شیامالا به او هشدار داده بود که او را عجیب و غریب خطاب می کنند.

Balachandran Orihuela به یاد می آورد: «در لحظه ای که آنها شما را عجیب و غریب خطاب می کنند، از آنها دور می شوید و به آنها می گویید که آنها را خاموش کنند. اگر کسی می‌پرسید اهل کجاست، شیامالا به او توصیه می‌کرد که پاسخ دهد: “به تو ربطی ندارد.”

شیامالا در سال 2009 بر اثر سرطان روده بزرگ درگذشت. او 70 ساله بود. راجام نیز در همان سال درگذشت.

بالاچاندران اوریهوئلا در کمانی ابروهای هریس، عمه خود، شیامالا را می بیند.

خانواده در دهه 1990 در آخرین روزهای PV GOPALAN گرد هم آمدند

هریس هنوز زمانی را به یاد می آورد که تمام خانواده اش در سال 1991 گرد هم آمدند تا 80 سالگی گوپالان را جشن بگیرند. همه آنها در این سفر زیر یک سقف ماندند.

راجام حتی از چهار نسل خواست که با هم بیرون نروند تا خود را از چشم بد نجات دهند.

قلب هریس در آن روز لبخند زده بود و به خانواده اش نگاه می کرد.

مادر، خاله ها و عمویش ناگهان بچه شده بودند. در نهایت، برخی از مشاجرات بین دو نفر از قوی ترین آنها – شیامالا و راجام.

هریس گفت: «این فقط یک صحنه کامل بود، و در پایان آن به یک هتل رفتیم.»

در ماه دوم سال 1998، هریس به عنوان دستیار دادستان منطقه در سانفرانسیسکو منصوب شد. امسال، او به هند سفر کرد تا با راهنمایش، پدربزرگش، 86 ساله ملاقات کند.

دو هفته بعد درگذشت.

اما خاطرات و ارزش او در هریس و خانواده گوپالان ریشه دوانده است.

منتشر شده توسط:

پریانجلی نارایان

منتشر شده در:

24 اوت 2024

تنظیم کنید



منبع خبر در خبرگزاری هندوستان امروز

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی