همانطور که ارتش اسرائیل دارد توهین آمیز خود را گسترش داد در نوار غزه ، کنترل قلمرو بیشتر در بخش هایی از جنوب و شمال و صدور دستورات جدید تخلیه ، بسیاری از افرادی که اخیراً به خانه های خود بازگشتند ، بار دیگر آواره شده اند.
رانندگی اسرائیل به شهر جنوبی رافا ، هزاران خانواده را از محله تال سلطان ، در نزدیکی مرز مصر ، سوق داد تا روز یکشنبه با پای پیاده فرار کند تا سربازان اسرائیلی بعد از ظهر به طور کامل منطقه را محاصره کنند.
برای بسیاری ، دور جدید جابجایی جمعی خاطرات دردناک از روزهای اولیه جنگ در غزه را به همراه داشت. ساکنان تال سلطان و مناطق اطراف گفتند که در طی بمباران باید در یک مسیر خاص قدم بزنند و دارای وسایل بسیار کمی باشند. ماه مقدس ماه رمضان، هنگامی که مسلمانان در طول روز سریع.
دولت محلی رافا ، که شامل تال سلطان است ، در بیانیه ای گفت ، بیشتر کسانی که روز یکشنبه فرار کردند ، چند مایل به سمت شمال به شهر خان یونس رفتند ، جایی که به دلیل کمبود شدید ضروریات و چادرهای اساسی ، بدون سرپناه باقی مانده بودند.
ارتش اسرائیل توهین آمیز خود را در غزه تجدید کرد هفته گذشته پس از بن بست در مذاکرات برای گسترش آتش بس شکننده و موقت با حماس که در اواسط ژانویه به اجرا درآمد. این آتش بس قرار بود اولین سه مرحله منتهی به پایان جنگ باشد که با حمله به رهبری حماس به اسرائیل در 7 اکتبر 2023 آغاز شد ، اما مرحله دوم به طور نامحدود به تأخیر افتاده است.
وزارت بهداشت غزه روز دوشنبه اعلام کرد که طی یک روز گذشته 61 نفر در بمباران اسرائیل کشته شده اند ، یک روز پس از آن که گفته می شود تعداد کشته شدن در این محاصره از 50،000 از زمان آغاز جنگ تقریباً 18 ماه پیش فراتر رفته است. چهره های این وزارتخانه بین غیرنظامیان و مبارزان تمایز قائل نیست.
ارتش اسرائیل روز یکشنبه در بیانیه ای اعلام کرد که سربازان آن چندین جنگجو را در تال سلطان کشته و به سایتی حمله کردند که گفته می شود به عنوان یک مرکز فرماندهی و کنترل حماس استفاده شده است. این شواهدی از ادعاهای آن ارائه نشده است ، که نمی تواند به طور مستقل تأیید شود.
روز دوشنبه ، الجزیره گزارش داد که هوشام شبات ، روزنامه نگار که در پوشش آن جنگ نقش داشت ، در یک حمله هوایی اسرائیل در اتومبیل خود در شمال غزه کشته شد. طبق اعلام دفتر مطبوعاتی دولت غزه ، حداقل 208 روزنامه نگار از زمان آغاز جنگ در غزه کشته شده اند. ارتش اسرائیل گفت که در حال بررسی این گزارش است.
فیلم در گردش به صورت آنلاین و تأیید شده توسط نیویورک تایمز ، اجساد ظاهراً بی جان آقای شبات و دو مرد دیگر و همچنین خر که در حال کشیدن سبد خرید بود ، در یک جاده گرد و غبار در بیت لاهیا ، در شمال غزه نشان می دهد. در کنار آنها ، یک اتومبیل که به نظر می رسد سوراخ های گلوله یا بوته ای است ، با یک نماد الجزیره و نامه های “تلویزیون” در شیشه جلو. مردی نام آقای شبات را فریاد می زند و بدن خود را تکان می دهد و سعی در پاسخ دادن دارد ، در حالی که دیگران شخصی را حمل می کنند که وضعیت آن نامشخص است.
دفاع مدنی فلسطین در غزه روز یکشنبه اعلام کرد که محاصره اسرائیل از تال سلطان ، زندگی نزدیک به 50،000 نفر را که در آنجا زندگی می کنند در معرض خطر قرار داده است ، با این که برخی از آنها قادر به فرار نیستند یا مایل به فرار نیستند. برخی از ساکنان ، پس از ماهها جابجایی مکرر ، فقط داشتند اخیراً توانسته اند به خانه های خود برگردند، یا آنچه از آنها باقی مانده بود ، در زمان آتش بس کوتاه مدت.
مصطفی جبر 36 ساله پس از نزدیک شدن به مدت شش ساعت در طول مسیر شنی به همراه خانواده خود از خانه خود در تال سلطان صبح روز یکشنبه گفت: “ما با لباس های پشت خود را در زیر آتش و بمباران قرار دادیم.” وی گفت: “این یک حمله بسیار شگفت آور و شدید بود.”
آقای جبر گفت که قبل از محاصره محله ، وسایل نقلیه اسرائیلی مرتباً در حال گشت زنی در منطقه بودند راهرو فیلادلفنوار باریک غزه در امتداد مرز با مصر و یکی از نقاط اصلی چسبندگی در مذاکرات آتش بس. وی گفت ، اما در سپیده دم روز یکشنبه ، ساکنان از “بمباران ناگهانی” غرق شدند ، قبل از این که آگهی ها به مردم دستور دهند تا در طی یک مسیر مشخص تخلیه شوند ، باران می بارد.
آقای جبر گفت: “بنابراین ما به سمت شمال به زیر تگرگ گلوله های مخزن و آتش سوزی کوادکوپتر که ده ها زخمی شده است ، حرکت کردیم.” وی گفت: “بسیاری از افراد مسن در طول مسیر رها شدند زیرا آنها برای ادامه راه رفتن روی شن و ماسه بسیار ضعیف بودند.”
خانواده آقای جبر اکنون در بین تعداد فزاینده ای از خانواده های غزه بودند که بار دیگر تعجب می کردند که چه زمانی قادر به بازگشت به خانه های خود هستند.
احمد و فاطن ال ساید نیز روز یکشنبه فرار کردند و با چهار فرزندشان به چادر یک بستگان در غرب خان یونس رفتند. آنها به تازگی پس از نه ماه پناه دادن در چادر در خان یونس ، به خانه آسیب دیده خود در رافا بازگشتند ، فقط برای اینکه کمتر از یک ماه بعد خود را در چادر دیگری پیدا کنند.
آقای ال ساید گفت: “من فکر کردم مرحله دوم مذاکرات در حالی آغاز می شود که ما در خانه خود در رافا قرار گرفتیم.”
اگرچه در روزهای اخیر در رافاح در رافا شنیده می شد ، آقای الحید گفت که وقتی نیروهای اسرائیلی به این منطقه می روند ، شوکه شده است. وی گفت: “ما هرگز تصور نمی کردیم که این امر به یک محاصره کامل و عملیات نظامی افزایش یابد.”
به محض صدور دستورات تخلیه ، آقای الصید به فرزندان خود گفت که هر کدام دو لباس را در کیسه های مدرسه خود بسته بندی کنند.
برخی در این مسیر بچه های وحشت زده و گریه می کردند ، در حالی که برخی دیگر از هر زمان که می توانستند به هم می پیوندند. بیشتر بزرگسالان با مشاهده رمضان ، نه در این راه چیزی خوردند و نه نوشیدند.
افراد سالخورده و بیمار ، برخی در صندلی های چرخدار ، تلاش کردند تا به عنوان هواپیماهای بدون سرنشین “ما را دنبال کنند ، در بالا معلق باشند ، به سمت راست و چپ حرکت کنند ، هر قدم را تماشا کنند.”
پس از آنکه نیروهای اسرائیلی جاده را مسدود کردند ، جمعیت خود را تقریباً یک ساعت و نیم به دام انداختند ، در حالی که مردم از صلیب سرخ خواستند تا آنها را به امنیت برساند.
آقای ال ساید به یاد می آورد: “ما می توانستیم بولدوزرها و اسلحه های گاه به گاه را بشنویم.” وی با اشاره به سربازان اسرائیلی افزود: “بعداً ، من دیدم که چگونه آنها مسیرهایی را برای عبور مردم پاک کرده اند ، تپه هایی از شن و ماسه را در اطراف منطقه ساخته ، نرده ها و دوربین ها را برپا کرده و سربازان را در بالای آن موانع ماسه قرار داده اند.”
سپس به آنها دستور داده شد که به سمت انبار سازمان ملل متحد ادامه دهند ، جایی که یک تانک اسرائیلی دوباره آنها را متوقف کرد و سربازان به همه گفتند که روی زمین بنشینند.
آقای الشید گفت: “پس از گذشت نزدیک به 20 دقیقه ، سربازان از زنان و کودکان خواستند که در سمت راست خیابان بنشینند ، در حالی که به مردان دستور داده شد که در سمت چپ بنشینند.” وی گفت: “مردم وحشت زده شدند و چشمانشان پر از ترس بود ،” وی با بیان اینکه از ترس اینکه کشته یا دستگیر شوند ، برای پسران بزرگ خود گریه می کردند و نمی خواستند از آنها جدا شوند. “
سرانجام ، نوبت آقای الحید بود که توسط سربازان جستجو شد. وی گفت که به وی دستور داده شده است که به پایین بیاید و بیش از یک ساعت نشسته ، چشم بسته باشد. وی سپس آزاد شد و با همسر و فرزندانش گرفتار شد.
خانم ال ساید گفت: “تنها چیزی که می توانستم بشنوم گریه می کرد ، و تنها چیزی که می توانستم ببینم چهره های ترسناک بودند.”
وی افزود: “پسرم محمد وقتی پسر مرده ای را دید ، بسیار وحشت داشت.” “او فقط روی شن و ماسه فرو ریخت و به روشی کاملاً بی نظیر فریاد زد و تمام کاری که می توانستم انجام دهم این بود که همراه او گریه کنم.”
ابوویلا گزارش کمک شده از استانبول.