سعید فائقی، معاون سازمان تربیت بدنی در دولت خاتمی، به تازگی در گفتوگو با وبسایت خبرآنلاین، از دلیل توجه سازمانهای چریکیِ مخالف شاه در دهه ۵۰ به ورزش جودو گفته است.
او در این گفتوگو به عملیات ناموفق ربودن شهرام پهلوینیا، خواهرزاده محمدرضا شاه پهلوی، توسط محمد مهرآیین که یکی از همین چریکهای جودوکار بود، اشاره میکند و میگوید: «شهرام خودش ورزشکار بود و از دست مهرآیین فرار کرد»، و از آن زمان بود که «بحث جودو در بین سیاسیون باب شده بود و می گفتند هر کسی میخواهد، بیاید و در کوه و در قله آموزش جودو ببیند».
شرح توطئه ربودن شهرام فرزند نخست اشرف پهلوی، به دست محمد مهرآیین، در مصاحبههای گوناگونی بیان شده است. این گزارش اما روایت طرف مقابل، جنبههای نادیده مانده در رسانههای جمهوری اسلامی، به انضمام ابعاد دیگری از زندگی ورزشی-سیاسی محمد مهرآیین را بررسی میکند.
محمد مهرآیین کیست؟
سالن شمارهٔ یک آکادمی المپیک و پارالمپیک ایران به نام «پهلوان گمنام مرحوم حاج محمد مهرآیین» نامگذاری شده است؛ کسی که هنگام مرگش در سال ۱۳۹۷ رهبر جمهوری اسلامی در پیام تسلیتش او را «از مبارزان دیرین، عناصر باوفا و خدوم انقلاب» نامید و مجتبی خامنهای، فرزند دوم آیتالله خامنهای هم در مراسم ختم او حاضر شد.
سال ۱۳۹۵، دو سال پیش از مرگش، هم مراسمی در کتابخانهٔ ملی برای «نکوداشت جوانمرد ورزش و تاریخ انقلاب» با عنوان «آیین مهرآیین» برگزار شد.
او اولین رئیس فدراسیون ورزشهای رزمی در جمهوری اسلامی بود و در این سمت جای شهریار شفیق، پسر دوم اشرف پهلوی، ناخدای نیروی دریایی، تکواندوکار، و آخرین رئیس این فدراسیون در دوران حکومت پهلوی را گرفت.
اما طرفه آنکه مهرآیین در سال ۱۳۵۰، از افراد دخیل در توطئه ربودن شهرام پهلوینیا، برادر بزرگتر شهریار شفیق بود؛ عملیات مسلحانهای که گرچه ناکام بود، اما یک کشته، یک زخمی و در نهایت تعدادی اعدامی به جا گذاشت.
نام خانوادگی مهرآیین را سیدمحمد بهشتی، از چهرههای نزدیک به آیتالله خمینی در دوران انقلاب اسلامی و رئیس دستگاه قضایی در سالهای ۱۳۵۹ و ۱۳۶۰ برایش انتخاب کرد. پیش از انقلاب نام خانوادگی او داوودآبادی بود، گرچه به نامهای داوودی، ممد جودو و ممد موتوری نیز شهرت داشت.
در سال ۱۳۴۸ از طریق علیاکبر نبوی نوری، از چهرههای ارشد سازمان مجاهدین خلق، با این سازمان مرتبط شد و برای اعضای آن کلاسهای رزمی برگزار میکرد، و اندکی بعد با دعوت محمد حنیفنژاد، رهبر وقت سازمان، رسماً عضو سازمان مجاهدین خلق شد.
یک توطئه ناکام
عملیات آدمربایی شهرام پهلوینیا، اول مهر ۱۳۵۰ رخ داد اما تا ۲۶ دی پنهان نگه داشته شد، یعنی تا زمانی که پرویز ثابتی ماجرا را در نشست خبری مشهوری که فضای سالن آن مملو از اسلحههای ضبطشده بود، اعلام کرد.
محمد مهرآیین در این باره به سایت حزب مؤتلفه گفته بود: «عملیات در تقاطع طالقانی-قرنی فعلی بود که شرکتش آنجا قرار داشت. وظیفهٔ من گرفتن شهرام بود و انداختنش به داخل ماشین تا از فرودگاه، شهرام را ببریم الجزایر.»
در آن زمان طراحان گروگانگیری میخواستند از خواهرزاده شاه، بهعنوان اهرم فشار برای آزادی زندانیان مجاهدین خلق و مؤتلفه استفاده کنند.
مهرآیین میگوید: «همین که پیاده شد، من هم موازی او از ماشین خودمان (پیکان قرمزی که علیاصغر بدیعزادگان از موسسهٔ کالسکه اجاره کرده بود) پیاده شدم. مچالهاش کردم و انداختمش داخل. او هم از آن یکی در، عین فیلمهای کمدی، خارج شد. دوباره انداختمش تو و باز از آن در خارج شد».
سیدمحمد سیدی کاشانی که سال ۱۳۹۷ در آلبانی درگذشت، فرماندهی عملیات را با یک مسلسل بر عهده داشت و به تازگی از دورهٔ تخصصی با فلسطینیها بازگشته بود.
بهگفتهٔ مهرآیین، «یک سیگارفروش که ساواکی بود، خودش را انداخت بین من و شهرام. نبوی نوری که بعدها کشته شد، گلولهای به شکم همان فرد شلیک کرد که فریاد زد “آخ ددم یاندی”. کمربند شهرام را گرفته بودم، اما با صورت به زمین خورد و فرار کرد.»
روایت مهرآیین با آنچه خود شهرام پهلوینیا گفته، یکسان است، غیر از ماجرای فردی که گلوله به شکمش خورد.
از دو «ماشینپای خیابان فیشرآباد»، یک نفرشان کشته میشود. دیگری خیرالله قربانی ۲۵ ساله اهل زنجان است که عکس و مصاحبهاش در مطبوعات چاپ شد. ۱۲ روز بستری بود و برای قدردانی از رشادتش، در دفتر شهرام پهلوینیا شاغل شد.
مهرآیین گفته است که «شلوغ شد و مردم با پارهآجر از ما پذیرایی کردند. پریدیم توی ماشین رفتیم خیابان پهلوی. سلاحها را انداختیم صندوقعقب ماشین دوم به رانندگی حسین آلادپوش که منتظرمان بود.»
حنیفنژاد، احمد رضایی، رسول مشکینفام و عدهٔ دیگری از هستهٔ مرکزی سازمان دستگیر شدند. مهرآیین هم پس از بازداشت، علیرضا زمردیان را لو داد.
حنیفنژاد در آن زمان ارتباط محمد مهرآیین با سازمان را انکار کرد، و هنگام شناسایی متهمان، خودش را جای مهرآیین جا زد و شهرام پهلوینیا هم به اشتباه هویت او را تأیید کرد.
آقای پهلوینیا در سعدآباد پذیرای خبرنگاران شد و گفت: «ماشینپا پاهایم را بغل گرفت که مرا از اتومبیل بیرون بیاورد. تیری به شکمش زدند که افتاد. خودم را توی جوب انداختم.»
در حین صحبت پیرامون این اقدام تروریستی، گزارشگر روزنامهٔ اطلاعات به کلکسیون مینیاتورهای پهلوینیا اشاره میکند و به نقل از او مینویسد: «افسوس از آثار میرزا رضا عباسی جز یک تابلو چیزی ندارم. حیف است جوانان ایران به تاریخ و هنرشان توجه ندارند.»
خبرنگاران میپرسند «والاگهر در واقعه آسیب هم دیدند؟» و او جواب میدهد که «دست و لبم با خونریزی مختصری زخمی شد، اما زخم مهمی ندیدم».
او همچنین میگوید: «انستیتو هنر ایران را در شیراز دایر کردم. کتابخانهاش کاملترین است. آرشیو پروفسور پوپ را به آنجا منتقل کردهاند. از همهجای دنیا میآیند اما افسوس، از ایران فقط دو نفر برای تحقیق آمدند.»
«ستون دادستانی» لاجوردی
محمد مهرآیین در حالی در دولت محمدعلی رجایی بهعنوان رئیس فدراسیون ورزشهای رزمی شامل جودو، کاراته و تکواندو منصوب شد که همزمان به فعالیت در دادستانی، مجلس و تدارکات جنگ مشغول بود.
خود او در گفتوگویی با مرکز اسناد انقلاب اسلامی که در بهمن ۱۳۹۷ و بلافاصله پس از مرگش منتشر شده، به تفصیل به همکاری خود با اسدالله لاجوری دادستان تهران در نیمه آغازین دهه ۶۰ اشاره کرده و از نقش خود در هدایت «افراد فریبخورده» یا در واقع پروژه «توابسازی» لاجوردی در زندان اوین یاد کرده است.
در این زمینه ایرج مصداقی که زمستان ۱۳۶۰ از زندانیان سیاسی در اوین بوده، سال ۱۳۸۶ در وبسایت «پژواک ایران» نوشت: «در راهرو طبقهٔ دوم دادستانی اوین، مهرآیین با کابل و عصا راه میرفت. لاجوردی از او بهعنوان ستون دادستانی نام برد. چه جانها که زیر کابلهای او پرپر زدند و چه خانوادهها که داغدار شدند.»
بهمن ۹۷ همزمان با مرگ محمد مهرآیین (داوودآبادی)، ایرج مصداقی در مقالهای دیگر در وبسایت «رادیو زمانه»، ادعاهایی در مورد «تجاوز» مهرآیین به برخی دختران و پسران زندانی را هم شرح داد.
اما سرتیپ کاظم یزدانی، رئیس تربیت بدنی سپاه محمد رسولالله تهران، ادعایی کاملاً مغایر دارد و به روزنامهٔ جوان گفته است: «در این ۴۰ سال یک بار هم ترشرویی، غضب، رفتار غیرمنطقی و عصبی از مهرآیین ندیدم.»
در عین حال نفوذ مهرآیین در دهه ۶۰ به نحوی بود که اسماعیل داودی شمسی، رئیس سازمان تربیت بدنی در دولت میرحسین موسوی، میگوید: «مهرآیین، رئیس تدارکات مجلس، از نفوذ بالایی برخوردار بود. گفتم سالن شمشیربازی را خالی کن، اما هر سه رشتهٔ کاراته، تکواندو و جودو را به این سالن برد و با ما همکاری نکرد.»
پس از تفکیک رشتههای رزمی، مهرآیین ریاست فدراسیون جودو را به عهده گرفت. همزمان قائم مقام فدراسیون جانبازان و معلولان، مدیر تربیت بدنی بنیاد جانبازان و مدیر پشتیبانی سپاه بود.
محمد مهرآیین (داوودآبادی) هشتم بهمن ۱۳۹۷ در ۸۰سالگی درگذشت. کمیتهٔ ملی المپیک ایران سردیس محمد مهرآیین را که در مراسمی با حضور خود او رونمایی شد، در موزهٔ این کمیته به نمایش گذاشته است.