عباس صالحی که از زمان وزارتش در دولت حسن روحانی به او لقب «آخوند یا روحانی کتوشلواری» داده بودند و مسعود پزشکیان نیز او را برای وزارت ارشاد معرفی کرده، کمتر از سه هفته پیش به کمیتهٔ انتخاب وزیران نوشته بود «معذوریت قطعی اینجانب را پذیرا باشید» و تأکید کرده بود که «ادله گوناگونی برای اطلاع کمیته» برای نپذیرفتن این سمت دارد.
در این فاصله، نه جزئیاتی از «ادله» عباس صالحی منتشر شد و نه از استدلال پزشکیان برای راضی کردن او، اما با توجه به سابقهٔ فعالیت صالحی در وزارت ارشاد در کنار شهرت او به «اصولگرای میانهرو» در عین وفاداری به رهبر جمهوری اسلامی، میتوان پیشبینی کرد که از «بیمسئلهترین» وزیران پیشنهادی برای کسب رأی اعتماد مجلس باشد.
در جمهوری اسلامی، عباس صالحی تنها کسی است که در دو دولت متناوب بهعنوان وزیر ارشاد به مجلس معرفی میشود و این فرصت برای مخالفان و موافقان او در مجلس فراهم است تا عملکرد پیشین او در این وزارتخانه را قیاس گیرند؛ وزارتخانهای که رهبر جمهوری اسلامی، بهگواهی سخنان خودش، همواره بهطور خاص به آن نظر داشته است.
در این میان اما، اهالی نشر، بهخصوص مؤلفان و مترجمان کشور که برای انتشار هر اثر و حتی تجدیدچاپ هر کتاب، بهاجبارِ سانسور، با ادارهٔ کتاب این وزارتخانه سروکار دارند، در سوی دیگر ماجرا ایستادهاند؛ جامعهای که طیف گسترده و متنوعی از آنان سال ۱۳۹۲ جانب حسن روحانی را در انتخابات ریاستجمهوری گرفتند به سودای آنکه فضای بستهترشدهٔ وزارت ارشاد در دو دولت محمود احمدینژاد دستکم تا حدی گشوده شود.
مرور روندی که به وزیرشدن عباس صالحی در دولت حسن روحانی انجامید و نیمنگاهی به عملکرد او در کنار دیدگاه برخی نویسندگان و فعالان حوزهٔ کتاب میتواند چشمانداز پیش رو در این عرصه را ولو تا حدی روشنتر کند.
چه شد که صالحی در دولت روحانی وزیر ارشاد شد؟
نخستین وزیر ارشاد دولت حسن روحانی علی جنتی بود که وقتی به وزارت رسید، در انتقاد از «شیوهٔ» سانسور کتاب و نه خود سانسور گفت روال کار در ارشاد بهگونهای است که «اگر قرآن هم وحی الهی نبود، حتماً رد میشد».
او حتی برای اولین بار وجود چند «فهرست سیاه» از ناشران و مؤلفان و مترجمان در دولت احمدینژاد را هم تأیید کرد و تلاشهایی هم برای رفع توقیف برخی آثار و بهخصوص حمایت اجرایی از ناشران انجام داد، با این حال وزارت او، زیر فشار طیف سیاسی مخالف در مجلس و برخی نهادها و رسانههای حکومتی، دولت مستعجل از آب درآمد و پس از حدود سه سال مجبور به کنارهگیری شد.
پس از آن رضا صالحی امیری که سابقهٔ کار امنیتی داشت، جایگزین علی جنتی شد و تلاش کرد روال کار جنتی را هرچند با تبوتاب کمتر ادامه دهد. اما یک سال بعد که روحانی بار دیگر رئیسجمهور شد، صالحی امیری نامهای را به رئیس وقت صداوسیما نوشت و خواستار پخش «ربّنا»ی محمدرضا شجریان از تلویزیون شد؛ مناجاتی مذهبی به آواز که سالهای مدید در شبهای ماه رمضان از صداوسیما پخش میشد، اما پس از حمایت شجریان از معترضان انتخاباتی سال ۸۸، پخش آن ممنوع شد.
یادآوری این نامه از این جهت مهم است که علی خامنهای نه تنها به آن واکنش منفی نشان داد که آن را نمونهای از «اختلال و تعطیل» وزارت ارشاد بهعنوان «دستگاه مرکزی فکر و فرهنگ» خواند و مخالفت خود را با روند جاری در این وزارتخانه چنین بیان کرد:
«گاهی انسان احساس میکند دستگاههای مرکزی فکر و فرهنگ و سیاست و مانند اینها دچار اختلالاند، دچار تعطیلاند. اینهمه ما مسئلهٔ فرهنگی در کشور داریم… اما ناگهان اینکه فلان آهنگ قبل از افطار پخش بشود یا نشود، میشود مسئلهٔ اصلی؛ نامهنگاری میکنند… وقتی اینجوری دستگاههای مرکزی اختلال دارند، آنوقت اینجا جای همان آتشبهاختیاری است.»
ظاهراً برای حل همین «اختلال» مدنظر خامنهای بود که نهایتاً حسن روحانی مجبور شد به سراغ عباس صالحی برود و او را بهعنوان وزیر ارشاد معرفی کند؛ کسی که خامنهای بعدها، هنگام منصوب کردن وی به ریاست مؤسسه و روزنامهٔ «اطلاعات»، از او بهعنوان فردی «با سوابق درخشان علمی و مبارزاتی و انقلابی و تصدی مسئولیتهای خطیر در نظام جمهوری اسلامی» یاد کرد.
عباس صالحی سال ۱۳۵۷ یعنی سال پیروزی انقلاب ۱۴ ساله بود و با اینکه برادرش در جنگ ایران و عراق کشته شد، هیچ نشانهای از حضور او در این جنگ وجود ندارد. با این حال، در زندگینامهاش آمده که تحصیل حوزوی ابتدا در دههٔ ۵۰ در مشهد و سپس در دههٔ ۶۰ در قم او را به مجلهٔ «حوزه» حتی در مقام سردبیری پیوند داد.
صالحی اوائل دههٔ هفتاد مسئول دفتر تبلیغات اسلامی خراسان شد و از سال ۱۳۷۶ تا کنون بهدستور علی خامنهای عضو هیئت مدیره و هیئت امنای دفتر تبلیغات اسلامی قم بوده است.
عضویت در شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای فرهنگ عمومی کشور نیز که هر دو از نهادهای انتصابی هستند، از دیگر سوابق عباس صالحی است؛ تا دولت اول حسن روحانی که علی جنتی، وزیر وقت ارشاد، او را بهعنوان معاون فرهنگی این وزارتخانه منصوب کرد.
حوزهٔ کتاب در دوران وزارت صالحی چه تغییری کرد؟
اگر مسئلهٔ «سانسور» یا بهتعبیر جمهوری اسلامی «ممیزی» کتاب بزرگترین معضل مؤلفان و مترجمان و ناشران از یک سو و مردم اهل مطالعه در سوی دیگر در نظر گرفته شود، برخلاف وعدههای پیشینیِ حسن روحانی در این باره، بزرگترین دستاورد وزارت ارشاد در پایان وزارت عباس صالحی سرعت و سامان بخشیدن به روند سانسور بود.
آقای الف شین، یک نویسندهٔ سرشناس داخل کشور که میخواهد نامش محفوظ بماند، به رادیوفردا چنین میگوید:
«در دولت احمدینژاد هم سانسور شدیدتر شد و هم بلاتکلیفی مؤلفان و ناشران بیشتر. در دوران حسن روحانی و بهطور خاص عباس صالحی هیچ بهبودی در مورد سانسور رخ نداد؛ تنها تغییر قابل توجه این بود که ادارهٔ کتاب موظف شد مؤلفان و ناشرانی را گاهی سالها معطل مجوز بودند، از بلاتکلیفی درآورد و سریعتر اصلاحیههای مدنظر برای سانسور را در اختیارشان بگذارد یا اعلام کند که اثرشان غیرقابل انتشار است، یا همان توقیف.»
در مقابل، بودند ناشرانی که میزان نارضایتیشان از عملکرد صالحی در این حد نبود، اما رضایت نسبیشان هم بیشتر به برخی تصمیمات اجرایی مثل واسپاری امور نمایشگاه کتاب به صنف ناشران و شیوهٔ توزیع یارانهها برمیگشت.
همین ناشران حامی صالحی نیز در عین حال تنها رضایتمندیشان در موضوع سانسور «کاهش زمان صدور مجوز کتاب» بود یا همان که خانم میم نون، مترجم و کارشناس نشر در ایران، به رادیوفردا میگوید: «آقای صالحی تلاش میکرد با ناشرها معاشرت کند و از طریق گفتوگو و برخی تصمیمات اجرایی فضای نشر را بهظاهر آرام نگه دارد، وگرنه در دوران او تنها اتفاق در مورد ممیزی کتاب این بود که ناشرها و نویسندهها از بلاتکلیفی قبلی درآمدند و زودتر و منظمتر جواب نه یا اصلاحیههایشان را دریافت میکردند.»
آقای الف شین، نویسندهای که خودش از دههٔ ۷۰ خورشیدی با ادارهٔ کتاب وزارت ارشاد در دولتهای گوناگون سروکار داشته و دارد، در این باره اضافه میکند که اگر نویسندگان قبلاً برای گرفتن مجوز انتشار مجبور به خودسانسوری میشدند، حالا دیگر سالها است که از پیش امیدی به دریافت مجوز برای برخی آثارشان ندارند و اساساً از ارائه آن برای بررسی خودداری میکنند. این وضعیت نه تنها به روند آفرینش ادبی آسیب بسیار وارد کرده که انتشار آثار ارزشمند در حوزههای دیگر را نیز متوقف و یا دچار اختلال کرده است.
نخستین بار، در دولت حسن روحانی، که عباس صالحی برای وزارت ارشاد معرفی شد، یکی از منتقدان دربارهٔ او نوشته بود «روزهای حذف، سکوت، انفعال و عقبنشینی برای اهالی هنر، اندیشه و رسانه، البته با چاشنی اخلاق و ادب».
عباس صالحی در فضای سیاسی کشور به چهرهای «میانهرو در سیاست و خوشخلق در تعاملات» مشهور است که خامنهای «به او اعتماد دارد». در سوی دیگر، خود او زمانی اذعان کرده بود که یکی از معضلات وزارت ارشاد این است که «اختیارات محدود است ولی پاسخگویی تقریباً نامحدود».
نتیجه اینکه در دوران فعالیت قبلی او در وزارت ارشاد، دستکم در موضوع بررسی و سانسور کتاب، نه از محدودیت این اختیارات کم شد و نه تلاشی برای کاهش دخالت دیگر نهادهای حکومتی، ازجمله دفتر هبری و نهادهای امنیتی و مراجع حوزوی، در حوزهٔ کتاب انجام گرفت.
خامنهای هنگام بازدید از نمایشگاه کتاب تهران در سال ۱۳۹۸ در انتقاد از وجود یک کتاب در یک غرفه به عباس صالحی هشدار داده بود که «اینها پای شما حساب میشود». همان روز این را هم تأکید کرده بود که «تحتتأثیر برخی جوها نباید قرار گرفت. شما مأمور اسلام و جمهوری اسلامی هستید. رودربایستی نکنید. اگر کتابی به خواننده و مخاطبش زیان میرساند، باید جلویش را گرفت».
سال ۱۳۹۶، حسن روحانی عباس صالحیِ «معتمد خامنهای» را برای رفع «اختلال» در انقلابی بودن وزارت ارشاد معرفی کرد. به نظر میرسد مسعود پزشکیان نیز با معرفی صالحی برای وزارت ارشاد خواسته است مطمئنترین راه را برای تأمین رضایت خامنهای بهخصوص در حوزهٔ کتاب پیش بگیرد.