
بنیاد کارنِگی برای صلح بینالمللی با انتشار مقالهای با عنوان «پنج درس برای مذاکرات هستهای کنونی ایران» به مواردی که باید در این مذاکرات در نظر گرفته شوند پرداخته است.
این مقاله در نخستین مورد بر اهمیت «نظارت و راستیآزمایی» تاکید کرده و نوشته است به دلیل پیشرفتهای ایران در زمینه غنیسازی اورانیوم، هر توافق جدیدی باید شامل محدودیتهای قابل راستیآزمایی در فعالیتهایی باشد که نشاندهنده حرکت به سمت ساخت بمب است.
مقاله کارنگی با اشاره به اینکه در توافق برجام محاسبهای به عنوان «زمان گریز هستهای» مطرح و تثبیت شد، نوشته است: به دلیل افزایش تجربه عملیاتی ایران، ممکن است زمان گریز هستهای دیگر ساختار مناسبی در مذاکرات فعلی نباشد و از این رو طرف آمریکایی برای محک زدن فنی به ابزارهایی نیاز دارد و در انجام این محاسبات «دانش فنی حیاتی است».
سومین نکته این مقاله به حضور کشورهای متعدد در روند مذاکرات و دستیابی به توافق هستهای قبلی (برجام) پرداخته و نوشته است اگر طرف آمریکایی میخواهد شانس اجرای موفق توافق جدید را به حداکثر برساند، حمایت و مشارکت متحدان و شرکا (و شاید مخالفان) بسیار مهم است.
مقاله بنیاد کارنگی در چهارمین نکته خود تاکید کرده است که نباید به اصل «توافق بر سر همه چیز یا هیچ چیز» تکیه کرد و راضی شدن به اینکه اولویتهای استراتژیک برآورده شوند ارزشمند است.
آخرین نکته این مقاله نیز با عنوان «همه طرفها باید برنده شوند» تاکید کرده که توافق زمانی حاصل میشود که همه طرفها باور داشته باشند به پیروزی رسیدهاند.




