به گزارش خبرنگار ایرنا، پنجم مرداد سالروز عملیات غرورآفرین مرصاد و یادآور نقش برجسته سرداران و دلاوران دیار سمنان در کنار دیگر شیردلان ایران اسلامی برای دفاع از خاک وطن است.
۳۶ سال پیش در پنجم مرداد ۱۳۶۷ تعداد ۶۸ جوان گلگون کفن از سمنان همراه با دیگر جوانان از نقاط مختلف کشور برای دفاع از سرزمین مادری در خون خود غلتییدند، جوانان مقتدری که مدت زمان اعزام، عملیات و تشییع آنان در عملیات مرصاد به یک هفته هم نمی رسید.
در واقع عملیات مرصاد نمادی از وطندوستی و غیرت جوانان ایرانی شناخته میشود که پس از گذشت ۳۶ سال از آن زمان هنوز در یاد و خاطر مردم زنده است.
رشادت ماندگار چهار گردان استان سمنان در مرصاد
رزمندگان استان سمنان در عملیات مرصاد در قالب چهار گردان شامل یک گردان از سمنان، یک گردان از شاهرود و ۲ گردان از دامغان در مبارزه با منافقان مشارکت داشتند.
این رزمندگان در مدت کوتاهی تنگه مرصاد را به گورستان منافقان تبدیل و آرزوی رسیدن سه ساعته به تهران را به کابوس مرگ و نیستی و تباهی برای آنان تبدیل کردند.
خاکریزهایی که شبانه ساخته و باعث شکست دشمن شد
ساعت حدود ۹ شب بود که شیردلان سمنانی برای انجام عملیات مرصاد به مقر فرماندهی برای مقابله با کوردلان منافق رسیدند و برای شکست دشمنان، بی وقفه و مجالی برای برداشتن کارت و پلاک شناسایی پیکر پس از شهادت به منطقه عملیاتی رفتند و با تکنیک و راهبرد اقدام به ساخت خاکریز کردند.
دلاوران ایرانی در دل شب خاکریزهایی را بر روی جاده در تنگه چهارزبر کرمانشاه احداث و در انتظار مجاهدین، راه را سد کردند و به خاطر کمین برنامهریزی شدهای که ارتش جمهوری اسلامی ایران انجام داد این عملیات «مرصاد» به معنی کمین نام گرفت.
حدود ساعت چهار صبح نخستین خاکریز احداثی توسط نیروهای سمنان در منطقه جواب داد و زمینهساز شکست منافقان شد.
زمینگیرشدن منافقین، نرسیده به دمیدن روز
مردان خدا تا طلوع خورشید مقاومت سختی را انجام دادند و مجاهدین را در همان تنگه زمینگیر و علاوه بر سد کردن هجوم، مسیر پشت سر آنان را نیز مسدود کردند.
یکی از شیردلان مدافع وطن سمنانی در عملیات مرصاد میگوید: مقاومت و تهاجم نیروهای این استان منافقان را مجبور به تخلیه اسلام آباد کرد.
شیردلان از سمنان و دیگر مناطق کشور در شرایطی برای دفاع از وطن رهسپار مناطق عملیاتی شدند که ۶ روز پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ در اواخر تیر ۱۳۶۷ برای پایان هشت سال جنگ تحمیلی، نیروهای عراقی این توافقنامه را زیر پا گذاشتتند و از جنوب و حوالی خرمشهر هجوم آوردند و در اقدامی هماهنگ «مجاهدین خلق» نیز به قصد تصرف کشور از سمت غرب پیش روی کردند.
بوی گاز خردل و گاز اعصاب، آوار شده بر اهالی روستاهای گیلانغرب، پاوه و دالاهو توسط ارتش دژخیمان بعثی عراق به مشام میرسید و هنوز پیکرهای بی جان زنان، مردان و کودکان که از استنشاق این گاز جان داده بودند، بر زمین بود.
عاقبت سیاه «فروغ جاویدان»
دامها و زمینهای کشاورزی آلوده و بیشترشان نابود شده بودند، هنوز دستها و چشمان کودکان شیمیایی شده میسوخت که «سازمان مجاهدین خلق» که نام خود را ارتش آزادیبخش گذاشته بود، هجوم خود را از سرپل ذهاب به داخل خاک ایران اسلامی با دست نشاندهها و فریبخوردگان این سازمان در قالب عملیاتی با نام «فروغ جاویدان» با هدف براندازی حکومت ایران به امید و خیال واهی نبود نیروی جنگی آغاز کردند.
رژیم بعثی عراق با همکاری سازمان مجاهدین خلق به سرکردگی مسعود رجوی، به دنبال تجاوز به خاک ایران بود. با هجوم رژیم بعثی عراق به مرزهای جنوبی خاک جمهوری اسلامی ایران نیروهای دفاعی کشورمان در آنجا مستقر شدند و همزمان مجاهدین خلق از مرزهای غربی، عملیاتی را با نام « فروغ جاویدان» را آغاز کنند.
مجاهدین به پشتیبانی نیروهای عراقی دلخوش، سرمست و با سرعت زیاد مشغول پیشروی به خاک ایران بودند، اما رزمندگان اسلام برای مقابله با دشمنان و منافقان جان خود را کف دست گرفتند و فاصله مرز قصر شیرین تا منطقه تنگه چهارزبر در ۳۴ کیلومتری غرب کرمانشاه را با سرعت خیلی زیاد طی کردند.
دلاوران ایرانی در دل شب خاکریزهایی را بر روی جاده در تنگه چهارزبر احداث و در انتظار ستون مجاهدین، راه را سد کردند و به خاطر کمین برنامهریزی شدهای که ارتش جمهوری اسلامی ایران انجام داد.
برای این عملیات نام «مرصاد» به معنی کمین در نظر گرفته شد.
مردان خدا تا طلوع خورشید مقاومت سختی را انجام دادند و ستون مجاهدین را در همان تنگه زمینگیر کردند، آنان علاوه بر سد کردن هجوم ستون مجاهدین خلق، بستن مسیر پشت سر دشمنان را نیز در برنامه داشتند.
عملیات مرصاد نماد شکست مفتضحانه دشمنان/ جنگ میلیاردی و شکست چندساعته
آن زمان رسانههای خارجی در مورد منافقین گفته بودند: «باسوادترین و احمقترین ارتش» زیرا افراد تحصیلکردهای بودند که در عین تحصیلات عقلشان را درست به کار نینداختند، اما رزمندههای ما با عشق بینظیر ایستادگی کردند.
منافقان در این خوش خیالی و توهم به سر میبردند که چون ارتش عراق در اقدامی هماهنگ به صورت همزمان به جبهه جنوب غربی ایران حملهور شده بخش عمدهای از توان نظامی ایران در این جبهه مشغول دفع تهاجم است و براساس این راهبرد آنان پیروز میشوند.
مرصاد، نماد زمینگیرشدن منافقین
منافقین خود را یک ابرقدرت میدیدند، با این تصور باطل که ۴۸ ساعته میتوانند یک کشور را تسخیر کنند. پیش از عملیات مرصاد امید داشتند ۴۸ ساعته از مهران به تهران برسند، این عملیات را فرصت تاریخی می دانستند که نباید از دست برود و باید کار تمام شود.
مجاهدین خلق به سرکردگی مسعود رجوی به پشتیبانی نیروهای عراقی دلخوش بودند و سرمست و باسرعت زیاد مشغول پیشروی به خاک ایران بودند که به همت و اراده فولادین جوانان ایرانی از خاک وطن بیرون رانده شدند و شکست مفتضحانهای را تجربه کردند.
به ادعای نجات یافتگان از سازمان مجاهدین خلق شکست سنگین مرصاد با یکهزار و ۳۰۰ کشته و ۹۰ درصد مجروح و از بین رفتن و یا به غنیمت گرفته شدن سلاح و ادوات جنگی لشکر منافقین توسط نیروهای جمهوری اسلامی ایران، رجوی را زمین گیر کرد.
جنایتهای رجوی بعد از شکست در مرصاد
نجات یافتگان از سازمان مجاهدین خلق در گفت و گو با خبرنگار ایرنا اذعان داشتند: گروهک تروریستی منافقین فرقه رجوی علت شکست خود در عملیات مرصاد را احساسات اعضای گروه اعلام کرد و گفته بود افراد گروهک موقع شلیک به فکر خانواده میافتاندند و همین فکر نگذاشت درست مبارزه کنند و این ادعای رجوی در شرایطی است که قبل از دهه ۷۰ در منطقه کردستان در گروهک تروریستی منافقین فرقه رجوی مردان و زنان در یک بشقاب با هم غذا میخوردند و با هم بودند، اما بعد از شکست در عملیات مرصاد، رجوی برای آنکه آبرویش نرود، عامل این شکست را احساسات عنوان کرد و از آن پس طلاق اجباری و ازدواج ممنوع شد و اعضا را شست و شوی مغزی میدادند تا هر گونه احساس و عاطفه در وجودشان بمیرد.
نجات یافتگان از سازمان مجاهدان خلق میگویند: بعد از شکست در عملیات مرصاد این گروهک ریزش نیرو داشت و با اعلام مشغولیت احساسی به عنوان عامل شکست در عملیات مرصاد، ۲ روش کاملا در تضاد با یکدیگر در کمتر یک سال یعنی ازدواج اجباری و طلاق اجباری در این گروهک اجرا شد. فرزندان این افراد را نیز به عنوان عامل وابستگی و رشته عاطفی بین زن و شوهر از والدین جدا کردند و فرزندان نیز در گروهک تروریستی منافقین فرقه رجوی ظلمها دیدند، از آزارهای مختلف جنسی، روحی و جسمی تا بازگرداندن به پادگان سازمان و نگهداشت اجباری و سختگیریهایی که منجر شد بعضی از فرزندان دست به خودکشی زدند.
«سرنوشت» و «مرصاد» ورق آخر هشت سال جنگ تحمیلی
به گزارش خبرنگار ایرنا،چیزی که به جنگ پایان داد، قطعنامه ۵۹۸ نبود بلکه ۲ عملیات «سرنوشت» و «مرصاد» بود. وقتی قطعنامه ۵۹۸ پذیرفته شد عراق با حمله به ایران این قطعنامه را زیر پا گذاشت.
عراق سرپلذهاب را گرفت در حالی که در طول جنگ نتوانسته بود بگیرد.بعد از عملیات مرصاد، عراق همچنین گردنه پاتاق و گیلانغرب را هم گرفت و از جنوب خرمشهر را دور زد. در ایستگاه حسینیه ایستاد و نزدیک بود خرمشهر را دوباره بگیرد.
عملیات سرنوشت، همان عملیاتی بود که باعث بیرون کردن عراق از این مناطق شد و نیروهای ایران تا لب مرز پیش رفتند اما به دلیل پذیرش قطعنامه، امام خیمنی(ره) اجازه ورود نیروها به مرز عراق را ندادند.
رژیم بعثی عراق با همکاری سازمان مجاهدین خلق به سرکردگی مسعود رجوی مرداد ۱۳۶۷ به خاک ایران حملهور شدند، با هجوم رژیم بعثی عراق به مرزهای جنوبی خاک وطن نیروهای دفاعی کشورمان در آنجا مستقر شدند و همزمان مجاهدین خلق از مرزهای غربی، عملیاتی را با نام « فروغ جاویدان» را آغاز کنند.
عملیات مرصاد پنجم مردادماه سال ۶۷ با رمز یا علی ابن ابیطالب (ع) برای مقابله با حرکت منافقین و بازپسگیری مناطق اشغال شده از سوی نیروهای بسیج و سپاه با پشتیبانی هوانیروز ارتش اطراف شهر اسلام آبادغرب استان کرمانشاه انجام شد.
در این عملیات که با فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و با پشتیبانی هوانیروز ارتش اجرا شد، رزمندگان از سه محور چهار زبر، جاده قلاجه و جاده اسلام آباد – پل دختر، وارد عمل شده و نیروهای ضد انقلاب را تا پشت نوار مرزی عقب راندند.
نیروهای نظامی جمهوری اسلامی ایران ابتدا مسیر ستونهای زرهی منافقین را سد کرده سپس نیروها را پشت سر مجاهدین هلی برد کردند، بالگردهای هوانیروز ارتش جمهوری اسلامی ایران با سلاحهای ضد تانک به ستون زرهی مجاهدین یورش بردند و هواپیماهای اف-۵ پایگاه چهار شکاری نیروی هوایی دزفول ستون زرهی مجاهدین را بمباران کردند و در انتها نیروهای زمینی سپاه به باقیمانده نیروهای مجاهدین حمله کرد.
بیش از ۴۳۸ دستگاه نفربر و تانک و خودرو و بیش از یک هزار و ۲۰۰ قبضه تجهیزات نظامی از جبهه منافقین در عملیات مرصاد منهدم و ۵۳۱ دستگاه تانک، نفربر و خودرو و مقادیر زیادی تجهیزات و سلاح های انفرادی نیز به غنیمت نیروهای ایرانی درآمد؛ همچنین بیش از ۲ هزار و ۵۰۶ نفر از اعضای منافقین کشته و ۵۳۱ تن به اسیر شدند و در میان کشتهشدگان و اسرا دشمن تعداد زیادی از کادرهای ارشد سازمان و فرماندههان تیپها نیز وجود داشتند.